گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

ارسلان بلبل میشه

.: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 26 روز سن دارد :. وقتی که ارسلان داره TV نگاه می کنه هر کلمه ای که بفهمه تکرار می کنه .  یاد خودم افتادم که همیشه همه اعتراض می کردن که چرا وسط فیلم اینقدر حرف می زنی؟ آخه من کنار بابام می نشستم و مدام سوالهایی در رابطه با فیلم می پرسیدم و بابام با حوصله جواب می داد . حالا می فهمم که هیچی از فیلم نمی فهمید شاید می فهمید نمی دونم . امروز داشت توی فیلم یکی با عصبانیت یکی دیگه را بیرون می کرد می گفت گمشو. ارسلان هم اداش را در می آورد و با دست هم اشاره می کرد . منم باز بی فکر عمل کردم و عکس العمل نشون دادم از توی آشپزخونه بهش می گفتم نگو حرف زشتی هست اما یه لحظه بعد به خودم آمدم و گفتم د...
19 شهريور 1394

خواب نما شدن ارسلان

.: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 25 روز سن دارد :. ساعتهای 6 صبح بود که به همه شیر دادم البته باز هم با صدای نق نق ارسلان بیدار شدم و بقیه هم از شیر بهرهمند کردم که باز بیدار نشم . ساعتهای 7 بود که ارسلان باز گریه کرد اونم چه گریه ای  انگار ماری عقربی رتیلی چیزی نیشش زده با یه جیغ شروع شد و همنطور هم توی جاش نشست و کمتر از یه ثانیه صورتش کبود شد و صداش قطع شد و نفسش هم داشت می رفت. فاصله زمانی در حدی بود که من از یه متریش بشینم و بتونم بغلش کنم ، تا بغلش کردم صدا و نفسش برگشت و شدید گریه می کرد . شیر دادم زد کنار به زور ریختم توی دهنش که مزش را بفهمه با دست زد کنار گفتم سیره دیگه بهش گفتم آب می خوای گفت نه گاگا   گ...
19 شهريور 1394

همنام شدیم شکر خدا

چند وقت پیش اسم اردلان را که می پرسیدم گاهی می گفت اردلان بلا. اما از سرش رفته بود . دوباره مدتی هست که با اسرار می گه اردلان بلا . البته نا گفته نماند که حرف زدنش هم مثل راه رفتنش بچم با غر و شل  شله. خلاصه ما هم کلی ذوق در کردیم و به همه می گفتیم می خندیدم و دو باره می پرسیدیم و بعد خودش تکرار می کردیم و دوباره می پرسیدیم و ... کلیه مراحل ذوق کردن را به کمال رساندیم و نتیجه این شد که همه زحمتمان برای آموزش اسم بچه ها به هدر رفت دیگه. حالا به ارشیا میگیم اسمت چیه میگه اردلان بهش میگم اسمت را بگو تا قاقا بدم  می گه ارشیا کامل و واضح با اونکه معموله با مسخره بازی و ادا و تغییر صدا و خنده حرف می زنه یه جورایی که دیگه نگرا...
19 شهريور 1394

شیر شبانه تعطیل

.: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 18 روز سن دارد :. این مطلب را قبلا چک نویس کردم اما ذخیره نشده هرچی یادم میاد می نویسم. چند روز قبل با جایگزین کردن آب به جای شیر شروع کردم اما ارسلان به هیچ صراطی مستقیم نشد و آب هم نخورد. اما یکی دو روزی هست که معجزه شده . آخه غذا و میوه قبل از خواب کامل می خورین اما بازم نصف شبا!!! آخر شب ساعتهای 12 شیر می دم تا 5 یا 6 صبح . ...
11 شهريور 1394

بدون عنوان

.: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 13 روز سن دارد :. پسرای نازم این روزها خیلی شیرینتر از قبل شدین. ارسلان طاقت دوری هیچکدوممون را نداره . بابا که سر کاره صبح تا شب سه تایی می گین بابا کو؟ اگه یکیتون از جلوی چشم ارسلان دور بشه مرتب می پرسه ارشیا کو؟ اردلان کو؟ و دنبالتون می گرده. یه بار خونه مامان بودیم من رفتم سرویس که پشت در ورودی آپارتمان هست . اردلان هم آمد . گفتم جیش ، از اول تا آخر گفت جیش منه   یعنی من جیش کنم . ارسلان هم دنبال اردلان می گشت و صداش میامد اردلان کو؟  همینجور صدا زنان رفته بود پایین خونه خودمون را بگرده و من متوجه نشده بودم آمدم بیرون دنبالش می گشتم که دیدم صدای گریه از پایین میاد به...
6 شهريور 1394

ارسلان بابا

ارسلان خیلی پر حرف و بلبل زبون شده خیلی با مزه وقتی می خوام یه کاری را براش انجام بدم مثل لباس پوشوندن و ... با لجبازی که خودش انجام بده می گه  بلم بلم  (بلدم بلدم) وقتی باهاش شوخی می کنم و سر به سرش می گذارم می گه  نکن نکن  البته با کلی ناز و دلبری. هر کار که بهش می گم مثل آوردن لباس و ... اولی می گه  نخوام  (نمی خواهم) منم دیگه اسرار نمی کنم اونم دو ثانیه بعد بدو بدو انجامش می ده. می رفت پشت مبلای مامان (زیر پنجره پشت پرده کمد دیواری هست که پر خرت و پرت و مواد غذایی هست) بهش می گفتم تا سه می شمارم بیا بیرون. هر بار آمد یه بار گیر کرده بود می گفت  نزززززززززززن نززززززززززززن.  اونم با یه ناز...
25 مرداد 1394

سلام سلام

خیلی وقته شاید یه ماهی باشه وقتی ارسلان من را می بینه می گه سلام سلام یا می گه سلااااااااااام. گاهی به باباش و خیلی کم پیش میاد به مامان و بابای من ولی به دیگران نمیگه . یه مدتی بود که از ارسلان می پرسیدم اسمت چیه ؟ می گفت   ارسلان بابا حالا به اردلان می گم عشقم کیه ؟ میگه  اردلان بلا چند وقتی هست که به ارشیا می گم اسمت چیه ؟ میگه  اردلان ارشیا خیلی علاقه ای به پر حرف نداره اما حرف هم که می زنه به جا و با معنی .   ...
24 مرداد 1394

تولدتون مبارک

.: گل پسرا قند عسلا ، 2 سالگیتون مبارک :. عزیزای مامان گل پسرای مامان دوسال هست که به من افتخار مادر شدن دادید. ممنونم از خالق بی نظیر شما. دو سال گذشت سخت و شیرین اما زود .  خیلی زود گذشت یه روزایی نمی خواستم زمان بگذره و روز تمام بشه یه روزهایی هم هر ساعت چشمم به ساعت بود. بی شک روزهای خوشمون کمتر از روزهای تلخمون بوده اما خوشیهامون خیلی عمیق بوده. دیگه دوست ندارم یه نوزاد بزرگ کنم ولی به بزرگ کردن شما افتخار می کنم. وقتی نوزاد بودین با سورنگ شیر می خوردین. ساعت می گذاشتم هر دوساعت با پوشک عوض کردن اجیرتون می کردم و شیر با سورنگ می دادم بعد نفختون را می گرفتم اونم با نفخ شدیدی که شما داشتین خیلی دیر بادگلو می زدین گا...
24 مرداد 1394