تولد سه قلوها
سلام . بلاخره فرصتی پیدا شد تا بتونیم وبلاگی در نظر بگیرم و خاطرات را بنویسم. دوست دارم از تولد یک سالگی شروع کنم. اونطور که دلم می خواست نشد از کیک که چی سفارش دادیم و چی تحویل گرفتیم ... تا بچه ها که اول تولد خوابیدن تا آخرش. دوست داشتم برای مهمان ها گیفت تهیه کنم و برای عصرانه بیشتر از این تدارک ببینم و خواطرات بچه ها را از زبان دیگران ثبت کنم اما خوب نشد امکانش هم نبود. اما در کل خوش گذشت . از همه عزیزانی که در این شادی ما را همراهی کردن ممنونم و از هدیه هاشون. روز قبل ، البته بهتره بگم شب قبل سالاد اولویه را به همراه بابا سعید درست کردیم و صبح بچه ها را بردم حمام به غیر از اردل...