وقتی فهمیدیم سه تا شمبوسکومبولی داریم
اولین سونو : دکتر خودم که گمان سه فرزند را نداشت همین که اولین صدای ضربان قلب را شنید و برایم پخش کرد گفت پاشو بچه قلبش می زنه خیالت راحت. حتی وقتی هم عکس سونو را تحویل داد نگاه نکرد که سه تا ساک هست منم برای خودم و دیگران تفسیر کردم که یکی سرش هست یکی بدنش و یکی دیگه پاهاش. به همه هم نشان دادم. دومین سونو : سونوی NT بود که با سعید رفتم و هنوز هم که یادم می افته خیلی می خندم . سه روز مونده بود به سال تحویل 92 رفتیم تو و یک خانم دیگه هم توی اتاق اونطرف پرده منتظر بود . یک منشی مشترک بیرون اتاق بود و منشی دکتر هم میزش اونطرف پرده بود. ماهم از همه جا بی خبر هزینه سونوی یک قلو را داده بودیم وقتی دکتر شروع کرد ... دکتر : می دونین چند ...