پیشرفت پسرا

ارسلان فوق العاده حرف گوش کن هست . هرچی بخواهم سریع برام میاره . ارشیا هم همینطور اما به پای ارسلان نمی رسه . به اردلان که بگم چیزی بیاره یا کاری بکنه گاهی انجام می ده گاهی هم چشماش را گرد می کنه و لباش را یه حالت خاصی می گه چی چند بار هم تکرار می کنه و کاملا مشخصه که خودش را به اون راه زده.

اعضای بدن را می شناسین : سر . چشم . بینی . گوش . زبون . دندون . دست . پا . ناخن . شکم و ناف. از همه زودتر هم همین شکم را یاد گرفتین.

بهتون می گم فوت کنین انجام می دین خیلی هم حرفه ای .

موقع خواب بهتون می گم چشمت را ببند. ارسلان و ارشیا خیلی معمولی می بندن اما اردلان چشماش را محکم فشار میده و چشماش را می بند و نیشش تا بنا گوش باز میشه و از اون خنده های بی صدا تحویل می ده مرتب هم چک می کنه که نگاهش کنم گاهی که خندم را نمی تونم کنترل کنم اردلان هم شورش می ده و با دستاش هم چشماش را فشار می ده که شیرین تر کنه خودش را . 

اردلان یه عادت جدید که پیدا کرده پتو را می کشه روی صورتش . یه بار که از پایین پتو نگاه کردم که ببینم خوابه یا نه دیدم چشماش کاملا باز و داره به من نگاه می کنه و می خنده .

راستی مبسر خونه ارسلان هست . اگه بچه ها موقع تعویض پوشک و لباس فرار کنن ارسلان به هر نحوی میارش امروز که داشت ارشیا را بغل می کرد بلند کنه بیاره که من از خنده مردم و اونم خندش گرفت و سعی می کرد . در را می بنده وسایل را سر جای خودش می گذاره برای همه پتو و بالشت میاره و ...

وقتی اردلان موقع تعویض لباس لخت می شه فرار می کنه منم می گذارم یکمی لذت ببره و اونم هی جلوی من رژه می ره بشکن می زنه و قر و قمیش میاد و من را می خندونه .