گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

دیگه باید یه اقدام جدی کرد

1393/10/7 7:36
262 بازدید
اشتراک گذاری

.:گلای من هم اکنون یک سال و چهار ماه و سیزده روز سن دارین:.

نظر دوستان برام مهمه.

ارسلان خیلی پوشکش را باز می کنه و درمی آره.

جمعه خونه مامانه(مادرشوهرم) بودیم موقع برگشتن حاظرش می کردم که دیدم چسب پوشکش را باز کرده پوشک افتاده توی شلوارش خودش خلاص شده هوا می خورهعصبانی اونجا خندیدم و خدا را شکر کردم جایی را کثیف نکرده و به قه قههگذشت.

اما دیروز به گریه گذشت .

طبق معمول پشت درهای بسته و در آشپزخونه استخوانهای گوشت غذاشون را جدا می کردم و دوباره ریختم توی سوپ برگشتم دیوانه داشتم می شدم.

ارسلان شلوار و پوشکش را در آورده بودشیطان . گلاب بروتون پی پی هم داشته دستهای همه و همه خونه هم سبز ...

یه بوی فجیع هم بدبو

ارسلان هم تا من را دید فرار کرد توی اتاق. دست و صورتشون را شستم دیدم به دلم نمی شه همه را گذاشتم توی حمام و تشتها را آب کردم و در حمام را بستم . هر چی هم ارسلان را دعوا کردم سرش را می نداخت پایین تا چونش به سینش می رسید. تا ساکت می شدم بهم نگاه می کرد تا صحبت می کردم باز سرش را پایین می نداخت دیدم متوجه اشتباهش هست دیگه به همین اکتفا کردم خندم هم گرفته بود گریه هم می کردم عصابی هم بودم و کلافه هم ... اصلا نمی دونم چه حالی بود. خوب شد گذشت این اتفاق مال دیروز بود خوبه که زمان در گذر هست.

خلاصه دیدم چاره ای جز کمک از همسایه ندارم و خدارا شکر توی پذیرایی کلا روفرشی هست اما اتاقشون که روفرشی نداره هم. با همون حال رفتم از همسایه (واحد روبرو) کمک گرفتم و بچه ها را شستم و با هم خشک کردیم و لباس پوشوندیم و بردیم خونشون خوابوندیم. 

بعد آمدم افتادم به جون خونه و حتی در و دیوار را هم دستمال کشیدم همه لکه ها را تمیز کردم و بخارشورم کار نمی کنه مجبور شدم با دست روی فرشها را دستمال خیس بکشم که هنوزم مچم درد می کنه دو سه بار هم جارو برقی کشیدم روفرشی هم شستم و دوسه بار هم خشک کن و زود خشک شد . توی اتاق هم روفرشی کردم که دستشون به فرش کثیف نخوره البته چند بار تمیزش کردم ولی باید بشورم تا به دلم بشه. نماز می خوندم که همسایه آمد بپرسه از غذاشون بده که بچه ها را آوردم و غذاشون که با مصیبت درست کردم را دادم. یه ساعت خواب و دوساعت بیداری در خانه همسایه که فوق العاده غریبیشون می کرد و گریه می کردن البته اولش.

از امروزم عزمم را جزم کردم ارسلان را از پوشک بگیرم . برام دعا کنین بی تجربه هستم دیش تا ساعت 3.5 بیدار بودم تا تو نت بگردم دنبال آموزش امروز هم از 6 بیدار شدم که اردلان را حاضر کردم باباش قبل از رفتن سر کار بردش خونه مامانه(البته به شرطها و شروطها که دلم تنگ نشه کار دفعه قبل را نکنم) . گفتم اینجوری کمتر اذیت می شم. سوپ بچه ها را هم گذاشتم تا کاری نداشته باشم.

تجربیاتتون را بگین کمکم کنین هر جا نگاه کردم سن 18 ماهگی نوشتن اما بعضی ها هم گفتن یه سال و سه چهار ماه موفق شدن . 

به امید خدا...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامانی علی
7 دی 93 12:26
نه خانومی این کار نکن مثل ماجرا از شیر گرفته بچه که میگن یه دفعه نگیرین بچه افسورده میشه اینم همون طور تحقیقات نشون داده که ذهن بچه از از ۲ سالگی میتونه پیغام بده که جیش دارهپس الان خیلی زوده خواهر شوهر منم این کار کرد بچه که اذیت شد بماند خودشم پدرش در اومد میگن۲سال و نیم شروع کنید روزا یه ساعت هایی که شرایط داری ۲تا کنه پاشون کن وشورت و شلوار منم برای علی این کار میکتنم و فقط زمان هایی که میریم بیرون پوشکش میکنم.یا رو پوشکش یه شورت پاش کن که کش کمرش شل نباشه که بتونه بکشه پایین.حالا من مامان بزرگ شدم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
حق با شماست ممنونم از راهنماییتون .
خاله مهتاب
7 دی 93 12:52
الهییییی بمیرم برای این اردلان...من همیشه وللاگتونو میخونم و یه سوال واسم پیش اومد...چرا همیشه اردلانو میدین میبرن؟؟!! احساس میکنم عرشیارو بیشتر دوست دارین، بعد ارسلان و درآخر اردلان
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
منم خیلی ناراحت هستم اما مادرشوهرم با اردلان راحتتره و همیشه در برابر نگهداری از دوتای دیگه مقاومت نشون می ده دلیلش اینکه اردلان خیلی شیرین هست و شبیه تر به خودشون و باز هم خیلی شیرین و کمتر دلتنگی می کنه.
معین
7 دی 93 22:37
سلام عزیزم خوبی راستش به نظرم یکمی برای بچه ها زوده.بازکردن پوشکشون یه جور بازیه .شاید از صداش لذت می برند.به نظرم بعد از یه مدتی برطرف میشه ولی در اینکار عجله نکن.صبر کن هوا گرمتر بشه و بتونی بچه ها رو ببری در محیط باز.بعد هم من ندیدم کسی قبل از دوسالگی توصیه کنه .کما اینکه کسانی که عجله کردن بعدها پشیمون شدن.بخصوص در پسرها .عجله نکن و سعی کن حواسش رو از این موضوع پرت کنی. قصه تخم مرغ ها رو که یادته ؟احتمالا پسرخلاقت این بار با مدفوعش این کار رو کرده .باور کن جدی میگم.بچه ها وقتی تازه از پوشک برداشته میشن اشکال مختلف مدفوع رو به چیزهای مختلف تشبیه میکنند.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
درست می گین. شایدم اینطور باشه