با من قهر نکن
اردلان گلم ناز پسرم اینقدر قهر نکن دیگه ...
چند شبه این وروجک شیطونی می کنه . نصف شب که گریه می کنه باید از آسمون براش شیر بیاد حتی یکمی هم صبر نداره که شیر درست کنم . حتی شیشه و شیر خشک را هم میارم توی اتاق دم دست خودم اما... قهر می کنه شیشه را نمی گیره و فقط جیغ می کشه گریه می کنه منم می برمش توی نشیمن و باید راه برم و سر شونه بذارمش. اگه بشینم یا حتی در حال راه رفتن از سرشونه توی بغل بگیرم از خواب بیدار می شه و جیغ می کشه و گریه... حالا منم دارم چورت می زنم اگر هم از راه منطقی یا جبر بخوام استفاده کنم که بدتر میشه و فقط چورت می زنم و راه می رم گاهی از نیم ساعت هم بیشتر میشه گاهی هم کمی سرگیجه دارم از فرط خستگی می ترسم بندازمش باباش را بیدار می کنم بغلش نمی ره حتی اگه بایسته و کلی نازش را بکشه.
یه شب که سر گیجه داشتم می ترسیدم بندازمش بهش عروسک مورد علاقش(عروسک آپاچی که موی مصنوعی داره) را دادم اما با دست زد کنار . هر عروسک و وسیله ای دادم با دست زد کنار فقط بیسکویت ساقه طلایی که باز هم بود و می ترسیدم بریزه را قبول کرد و کم کم نشستیم و کم کم دراز کشید و خوابید. به این نتیجه رسیدم که نظریه ی دل درد و سر درد و دندان درد کاملا رد می باشد و پسری بهانه گیری می کنه .
روزها هم برای کوچکترین چیزی چنان جیغ می کشه و ریسه میره که چند بار اعصاب پدر شوهرم را که حساس هم هستن بهم ریخت و هر بار با عجله میامدن برش می داشتن و توی بغلشون آرام می گرفت یا می خندید .
به نظرم این خنده بعد از ریسه رفتن مثل یه لیوان آب یخه که روی آدم بریزن.
ما هم از روش بازی به نتیجه نرسیدم به بی توجهی پناه آوردیم که خوب روش دیر باز دهی هست .
راهنمایی لطفا...
به نظرتون چه مشکلی هست؟