گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

چه صبح زیبایی

1393/9/19 18:22
230 بازدید
اشتراک گذاری

چه صبح زیبایی هست وقتی با بوسه بیدار بشی (منحرف نباشین ارشیا بوسیدخندونک)

اول بگم پسر گلم ارشیای مامان یکمی زیادی مستقل هست خودش می خوابه شیشه اش را خودش می گیره میره توی اتاق خودش می خوره و زیاد بغل نمی مونه و تقاضا هم نداره زیاد هم اهل بوس کردن و بوس شدن نیست و خودش را لوس نمی کنه از همین الآن پسرم مرده.

دیشب بچه ها را تا 10:30 خوابوندم اما هی بیدار شدن و نق زدن که ساعت 12:30 بود فکر می کنم که همه خوابیدن و تا صبح که بهشون شیر دادم و صدای اذان را هم شنیدم و از خستگی نتونستم نماز بخونم و صبح بابا سعید خواب موند و یه ساعتی دیر بیدار شد . ساعت 7:30 بود که برای اردلان که پیشمون خوابیده بود و نق می زد شیر درست کردم نخورد و شیر شبش را هم انداخته بود و نخورده بود دیدم ارسلان داره نق می زنه برای ارسلان و ارشیا شیر درست کردم دستشون گرفتن و من هم آمدم بخوابم که دیدم آفتاب زده و بابا سعید هنوز خوابه دیگه بابا که بیدار شد و داشت آماده می شد اردلان بیدار شد و همش می گفت اِ با صدای بلند و چشمای گرد که به بابا نگاه می کرد و بابا هم لبخند تحویل میداد بچم تعجب کرده بود که بابا خونه هست . که ارسلان هم بیدار شد داشت با لبخند میامد بغل من که وسط راه گفتم برو شیشه شیرت را هم بیار دوید شیشه را برداشت خواست برگرده که خورد زمین و بابا برداشتش داد به من دیگه از خستگی نفهمیدم بچه ها چی کار می کنن فکر کنم با جارو برقی که توی اتاق بود بازی می کردن و بلا خره بعد از شیر خوردن خوابیدن و منم خواب بودم که ...

بازدم ارشیا صورتم را گرم کرد چشمام را باز کردم دیدم ارشیا خم شده روی صورتم و داره مثلا بوس می کنه (بوس کردن پسرا در همین حد هست که دهنشون را باز کنن و لباشون را بذارن روی صورتمون تا بوسشون کنیم). شاید تا اجیر شدنم ده بار دیگه تکرار شد و منم فقط با چشمای بسته بوسش می کردم و می رفت پی بازی که بقیه هم بیدار شدن.

واقعا امروز خوشحال بیدار شدم آخه همیشه می ترسیدم ارشیا احساس بدی داشته باشه چون ارسلان و اردلان بهانه می گیرن و خودشون را می چسبونن و بیشتر بغل می شن و ....

خوشحالم که ارشیا هم با من صمیمی شد . 

دوست دارم پسرم . همه تون را توست دارم عاشقتونم و برای شما نفس می کشم و فقط برای شما زندگی می کنم .

پسندها (9)

نظرات (12)

زیــنب (مامان)
19 آذر 93 18:54
سلامعزیزم مرسی از این که به وب فرشته های آسمونیم سر زدی به پاس این لطفت منم شما رو لینک کردم تا هر وقت آنلاین بودم بهتون سر بزنم یه سوال البته ببخشید شما غیر از این سه تا گل پسرا بچه دیگه ای هم دارید ؟ و این که بمیرم برات که چطور تونستی به سه تا بچه هم زمان رسیدگی کنی شما الگوی یه مادر نمونهء نمونه ای جدی میگم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
عزیز دلمی . منم شما را لینک کردم تا از تجربیاتتون استفاده کنم. سه قلو ها اولین تجربه مادر بودنم هستن . شما لطف دارین نمونگی از خودتونه.
مامان ریحانه
19 آذر 93 20:17
عزیزم چه حس شیرینیه وقتی که کودک مادر رو صمیمانه می بوسد این حس های شیرین برایت فراوان باد
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
چه آرزوی خوبی واقعا فراوان باد
مامانی رادین
19 آذر 93 22:07
وای چه بوس خوشمزه ای نوش جونت مامانی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
نظیر نداشت . مرسی
mamane amirali
19 آذر 93 22:18
با اجازتون من لینکتون کردم.عاشق سه قلوهای نازتم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
قربونت . امیر علی معین عزیز هم لینک شد
ليلى
19 آذر 93 23:00
واى اين پستت عالى بود بى نظيره که ادم با بوس بچه اش بيدار شه
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
اونم با فرجه بینش که من از بچگیم این فرجه ها را دوست داشتم.
مامان آروین(مهناز )
20 آذر 93 9:28
ای جونم فدای بوس کردناش بشم منننننننننننننننن آره واقعا حس خیلی قشنگیه که صبح ها با بوسه از خواب بیدار بشی اونم از نوع مادر فرزندی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی . واقعا وصف شدنی نیست
زهره
21 آذر 93 0:41
خسته نباشی مامانی گل خیلی خوب مراحل خوابندنشونو نوشتی فدای ارشیای مستقل چه روحیه ی مردونه ای داره
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی لطف دارین
شيرين
21 آذر 93 1:17
مادر يعني اين به همه نقاط ظريف هم توجه داره خدا حفظشون كنه و هميشه شاد باشيد
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم
سولماز
22 آذر 93 21:26
سلام مرضیه جون خسته نباشی واقعا بعضی روزها من هم نمی فهمم کی ار هوش می روم خیلی بامزه اند من یاد بچه های خودم می انداره ببین منم یکی از پسر هام از بوس وبقل خوشش نمی اید وزود میگه مگه من بی بی ام دوستتون دارم مواظب خودتتون باشید
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
الهی فدای بی بی خوشگلتون بشم . من احساس می کردم ارشیا ازم دور شده چون چهار ماه اول زندگیش به خاطر نفخش خیلی به من وابسته بود
مامان امیرعلی
22 آذر 93 23:21
قربون پسر مهربون برم...آرشیو یه مرد واقعیه دیگه. .عزیزدلم منم تو رو میبوسم که قدر زحمتای مامان رو میدونی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم
مامان هانا و آریا
23 آذر 93 10:20
سلاااام عزیزمممم خسته نباشی چقدر پست قشنگ گذاشتی، من چرا انقدر دیر اومدم همه پستا شیرین و قشنگ بودن عزیزم حس ناب و عشق مادریت موج میزنه تو نوشته هات انشالله همه این روزای سخت و شیرین به خوشی بگذره و کوچولوهای نازنینتون بزرگ بشن و خستگی این روزا هم از یاد بره خیلی دوستون دارم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم . لطف دارین . به امید اون روز
مامان گلشن
23 آذر 93 11:37
عزیزهای دوستاشتنی .منم میبوسمتون