سوختن ارسلان
ارسلان راه می رفت چشماش را گرد می کرد انگشت اشارش را میاورد بالا می گفت بخاری خطرناکه ، بخاری داغه ، میسوزیم دست نمی زنیم ، آتیش داره .
یه هفته پیش زیر شکم ارسلان سوخت که واقعا نمی دونم چطور اونجا را سوزونده آخه پوشکه . بعد یه هفته هنوز پوست هم نگرفته دیگه دیشب کرم آلفا گرفتم زدم.
طوری هست که وقتی پوشک می کنم هرچی پوشک را میکشم پایین باز هم سر میخوره میره بالا روی سوختگی را می پوشونه .
واقعیتش این روزها که اردلان را میبرم جیش خودم هم مشکل پیدا کردم ، مامانها می دونن منظورم چیه برای همین توی حمام درگیر بودم و ارسلان و ارشیا بیرون بودن که دیدم صدای گریه ارسلان آمد تا دویدم بیرون گفتم باز چی شده ارسلان ساکت شد . هرچی گفتم چی شده دیگه هیچی نگفت و مشغول بازی شد از بس که مغروره فکر کنم یکمی هم از من ترسیده .
خلاصه دو سه ساعت بعد برم حمام توی حمام دیدم کمی قرمز شده فکر کردم خراشیده شده آخه حمام یکمی تاریکه. وقتی آوردم بیرون لباس بپوشونم دیدم چه تاول بزرگی زده . گفتم چی شده گفت به بخاری خورده . چند روز هم توضیح می داد . یه سری کرم توی خونه داشتم که مربوط به سوختگی سطحی بود براش زدم ولی جواب نداد.