ارسلان اجازه هم میگیره
ارسلان فقط نافرمانی نمی کنه بلکه بیشتر اجازه می گیره . البته اینجوری نیست که من خواسته باشم یا خیلی محدودشون کنم اما ترجیح میده اجازه بگیره و کارهایی را می پرسه که جوابش مثبت باشه.
چایی می خورم لیوانش خالی می شه میاد از دستم می گیره می گه ببرم؟ اونم با یه لحن خیلی جالب و چشمایی که واقعا سوال می کنه . اگه بگم نه نمی بره.
میوه می خوره دوست نداره پوست میوه توی بشقابش باشه. معمولا نارنگی را خودشون پوست می کنن و بعد می گه مامان ! خالی کن. میگم باشه تو بشقاب. حالا هر وقت میوه می خوره پوست میوه توی دست می گه بگذارم تو بشقاب؟
دارم غذا میریزم توی بشقاب که سرد بشه میاد ازم سوال.
ارسلان : غذا بخوریم ؟
من : آره اما داغه، سرد بشه .
ارسلان : بده سرد کنم .
من : نمیشه .
ارسلان : پهن کنم ؟ (زیرسفره)
من : آره مامان برو پهن کن .
ارسلان : سفره بده .
من : باشه زیر سفره پهن کن سفره بدم.
ارسلان زیرسفره را از توی کابینت بر می داره میره میندازه جلوی ارشیا میگه پهن کن میاد میگه بده (سفره) منم سفره را میدم میره مثلا خودش سفره را پهن کنه.
اردلان هم بیشتر وقتها شیطنت می کنه و سفره و زیر سفره را بهم میزنه و حتی میره روی مبل دراز می کشه و سفره را میندازه رو خودش و ارسلان را حسابی کفری می کنه اما باز همه ارسلان با خونسردی میاد میگه مامان بیا نوچ مامان
هر بار این برنامه نهار خوردنمونه.