اخلاق بچه ها
سعی می کنم صبورانه و با محبت رفتار کنم و از الفاظ زیبایی استفاده کنم برای صدا کردنتون اما صبرم را تموم می کنین .
یاد گرفتین که آشغال نریزین حتی بیرون از خونه . توی خونه آشغال را می گذارین روی کابینت بیرون به دستم می دین. از خرده کاغذ و ... گرفته تا هسته میوه.
وقتی قرار غذا بخورین یا میوه خودتون زیر انداز پهن می کنین ، اگر هم من پهن کنم می دوین میاین می شینین اگر از غذا یا میوه یا خوردنی خوشتون نیامد پا می شین میرین.
دارین یاد می گیرن هر چی بهتون بدم بگین مرسی . دیروز که سر سفره بابا به ارشیا قاشق داد ارشیا خیلی عادی گفت مرسی اما بابا چنان ذوقی که که نگو و برای من که کنارش بودم دور از ارشیا تعریف می کرد منم که این رفتار برام عادی بود لبخندی زدم و تأیید کردم که بابا ناراحت نشه .
گاهی دوست دارین کاغذ ریز کنین یا دستمال کاغذی اشکالی نداره مانع نمی شم ولی وقتی بازیتون تمام شد ازتون می خواهم ببرین روی کابینت بگذارین، جوجه های من هم از همدیگه سبقت می گیرن که کی بشتر ببره.
وقتی میوه میدم به یکی ، می گم به بقیه هم بده و همیشه اینکار را می کنین به غیر از گاهی مواقع.
وقتی شکلات میدم میگم به همه بدین حتما اینکار را می کنین.
یه وقتهایی که خونه مامان شکلات می بینین ازتون بگیرم اعتراض نمی کنین چون دوست ندارم با این ماده بی ارزش خودتون را سیر کنین اما روزی یکی اشکالی نداره چون خیلی دوست دارین اما اردلان شکلاتی به غیر از کاکائو نمی خوره حتی شکلات تلخ هم دوست داره اما غیر کاکائو دوست نداره.
جارو نپتون را از من می گیرن خونه را تمیز کنین بعد هم میاارین توی سینک باز می کنین که آشغالهاش خالی بشه.
سعی می کنم یادتون بدم از دست هم به زور اسباب بازی نگیرین البته طاقتتون کمه و گاهی هم اینکار را می کنین . اما وقتی خونه عزیز جون رادین با تبلت بازی می کنه بهانه می گیرن و من مدام تکرار می کنه مال خودشه اگه دوست داشت به شما میده، ببینم خیلی ناراحتین میارمتون پایین یه چیزی که دوست دارین بهتون میدم. این اخلاقتون خیلی هم مورد توجه مربیتون قرار گرفته.
از مهد که میاین می گم من برم لباسم را عوض کنم شما هم لباساتون را در میارین.
بدون اجازه چیزی از توی ظرف میوه و شیرینی و شکلات خونه کسی بر نمی دارین مگه من اجازه بدم.
همه بچه ها توی این سن دیگه از پوشک بدشون میاد اما شما حتی همدیگه را هم پوشک می کنین و گاهی ارسلان اجازه نمیده پوشکش کنم میگه بلد بلد یعنی خودم بلدم.
سلام کردن را دوست دارین اما نه به غریبه ها من هم تحت فشار نمیگذارمتون .
ارتفاع و تاریکی را دوست دارین و این اخلاقتون به خودم رفته. سرسره های بلندی که بچه های بزرگتر از شما هم سوار نمی شن ، شما دوست دارین اما من کاملا مراقبم و حتی گاهی باهاتون بالا هم میام. شاید همین بهتون جرأت میده . وقتی خونه را تاریک می کنیم که بخوابین کلی ذوق می کنین و می خندین و جیغ می کشین و میدوین و من هم مجبور می شم روشن کنم که شرایط بدتر نشه.
خیلی همدیگه را دوست دارین با هم شوخی می کنین . حتی میاین شکم همیدگه را هم قلقلک میدن مثل بزرگترها دهنتون را می گذارین روی شکم همدیگه و فوت می کنین و قهقهه می زنین . این وقتها هست که هر مادری اشک ذوق میریزه.
یادتون دادم پشت هم باشین و مواظب هم . اگه یکی گریه بکنه به بقیه میگم برین نازش کنین بوسش کنین البته اینجور مواقع ارسلان بدش میاد بوسش کنین و اردلان با محبت دستش را بوس می کنه یا سرش را از روی موهاش. ارسلان هم پیشونی کسی را که گریه می کنه می بوسه اما ارشیا خیلی با مزه سر فرد را کج می کنه می بوسه
خیلی کنجکاوین و همین باعث شده دیگران خیلی دعواتون بکنن . براشون هم مهم نیست که من ناراحت بشم.