مکالمات ارسلان
ارسلان توی مهد چی کار کردین ؟
صندلا خورد ، بازی ، پیتی کو پیتی کو ، گذا خورد.
ارسلان بریم مهد چی کار کنیم ؟
بازی
ارسلان بیا بریم دستهات را بشورم .
صندلا بگذار دستا بشور
یه خنزلی می گذاره روی گوشش که مثلا گوشیه . آخه من بهشون گوشی نمی دم می دونم ضرر داره. خلاصه
ارسلان : سلام خوبی؟ بابا! سلام خوبی ؟ گاگا بیار.
توی خونه راه میره میگه سلام خوبی؟ خوبی خوبی خوبی خوبی و ... یه نفس می گه خوبی ؟ براش سر گرمیه اما معنیش را می فهمه.
خیلی بهتر از برادرهاش حرف می زنه و صحبت می کنه . بلبلی هست برای خودش .
هر چی می گم تکرار می کنه . خیلی شیطونه اما خیلی هم باهوشه طوری که دیگران توی خیابون هم متوجه می شن و می گن این از بقیه زرنگتره ولی من که دوست ندارم بچه ها ناراحت بشن و این توی ذهنشون نهادینه بشه که ارسلان باید همیشه ازشون زرنگتر باشه خیلی تأیید نمی کنم و جواب نمی دم و نهایتا یه سری تکون بدم.