بلا از همه بچه ها دور باشه
می دونم نمی خواستم از اتفاقهای بد بگم فقط گزارشوار می گم .
دو هفته پیش ارسلان آبله مرغان خیلی شدیدی گرفت و دکتر می گفت معمولا بچه های 12 ساله اینجوری می شن. البته بگم پدرش دو هفته قبل زونا گرفت.
دوشنبه گذشته هم پای ارسلان گیر کرد با پیشونی خورد به پله سنگی و پیشونیش شکافت و 4تا بخیه خورد . شب این اتفاق افتاد . شب وحشتناکی بود. برای سیتی اسکن بردیم گفتن چون استفراغ (عذرمی خواهم) نکرده نیازی نیست و فقط عکس گرفتن و سالم بود خدارا شکر نشکسته .
امروز هم بعد از دو هفته فکر کنم ارشیا هم مبتلا به آبله مرغان شده.
اردلان هم سرمای شدیدی خورده . از بس برای آبله مرغان ارسلان آب بازی کردن و حمام رفتن و ...
استخرشون توی حیاط آب بود صبح از خواب بیدار شده بودن و من هم خسته از شب بیداری در خواب ناز که با صدای شلاپ شلوپ بیدار شدم دیدم دو جفت از کفشام و مانتوم که شسته بودم روی طناب بود به همراه دو تا بچه شیطون توی استخر با آبی که از نظر من کثیف و از نظر بچه ها تمیز بود چون ظاهرش زلال بود.
شما باشین سر صبح اونم بعد از بیدار خوابی عصبی نمی شین؟
روزهای سخت می گذرن خداراشکر نمی مونن می گذرن.
تولد بچه ها هم خود به خود منتفی شد دیگه با این وضع بیماریشون.