گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

این روزها

1394/4/28 1:06
1,241 بازدید
اشتراک گذاری
.: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 1 سال و 11 ماه و 3 روز سن دارد :.

این روزها دو تا برادربزرگترم از بندرعباس و تهران آمدن چند روزی مهمون مامان هستن و ما هم از به سبب همخونه بودن با مامان از همیشه بیشتر می بینیمشون.

بچه ها با رادین (پسر دایی بزرگشون) صحنه هایی که این روزها همیشه می بینیم . توی همه مهمونی ها ، کوچیک و بزرگ سرشون توی تبلت و گوشی هست . فعلا که ما به بچه هامون نه تبلت می دیم نه گوشی تا فردا چطور باشه.

بچه ها خیلی آلو دوست دارن و این شد که آلو شد جایزه نهار خوردنشون. البته برای کنترل شیطنتاشون هم استفاده میشه ، هر وقت لجبازی و شیطنت بیش از حد دارن در حد باز کردن در فریزر و خالی کردن کشوها سریعترین وسیله کنترلی همین آلو که همیشه شسته شده در یخچال موجود است . باظاهری خونسرد باطنی مواج یه ظرف آلو می برم توی نشیمن و بچه ها را صدا می کنم (مثلا دارم به لجبازیشون بی توجهی می کنم) اونا هم همکاری می کنن و میان و از فریزر یادشون می ره. البته یه وقتهایی هم همین آلو باعث دردسره ، وقتهایی که با قهقهه همراه باشه باید بدوم که دارن آلوها را له می کنن شیطانو به سر و صورت هم می مالن و قه قهه. دیگه نمی دونم چه عکس العملی نشون بدم اما معمولا درونم عصبانیکچل و برونم آرامعینک یکمی که شیطنت از حد بگذره دیگه نمی تونم خودم را کنترل کنم و کار به جیغ بنفش می کشه و نیروهای امدادی از طبقه بالا(خونه مامانم)

دادش دوم ماشین اصلاحش را همراه خودش آورده بود . ما هم از اصلاح پسرش تعریف کردیم و گفتیم دور موهای بچه ها بلند شده ایشون هم موهای بچه های من و برادرزاده دیگم (رادین) و برادرزاده خانومش(آراد) را سر و سامون داد. البته بچه ها باز هم اجازه نمی دادن و بغل مامانم در حالی که سرشون را روی شونه مامانم گذاشته بودن اصلاح شدن اما نتیجه خوب بود شاید از آرایشگاه بیرون هم بهتر درآمد چون با حوصله برادرم و اینکه بچه ها جلوی چشمش بودن و مشکلاتش را بعدا باز رفع می کرد.

امروز عصر رفتیم سرزمین عجایب . تنها قسمتی که به سن بچه ها می خورد همینجا بود ولی خیلی هم راضیم نکرد اما بچه ها کمی سرگرم شدن . 

بچه ها از بازی در استخر توپ خیلی لذت بردن. ارشیا روی سکوی کنار استخر می ایستاد و جفت پا می پرید تو توپها وقتی اولین بار دیدم ترسیدم اما دیدم به اندازه کافی کنترل داره اما اردلان با یه پا می رفت و ارسلان می شست بعد می پرید . اردلان کف استخر دراز می کشید و فقط صورتش دیده می شه کلی دست و پا می زدن و شنا می کردن و لذت می بردن اما در سکوت . نه سر و صدایی نه قهقهه ای ولی واقعا لذت می بردن . خیلی بچه های بی سر و صدایی هستن اما شیطون و بلا . جیگر طلا

پسندها (6)

نظرات (16)

ی فرشته کوشولوو
28 تیر 94 9:51
خاله قربونشون
ی فرشته کوشولوو
28 تیر 94 18:01
اجی دعام میکنی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
گلم چه دعایی می خوای . هیچ وبی نداری؟ اصلا نمی شناسمت فقط می دونم خیلی مهربونی. ان شاءالله به مرادت برسی. انشاءالله همیشه سلامت و شاد باشی. ان شاءالله شادی هیچوقت تنهات نگذاره و صدای خندهات همسایش(غمها) را بیدار نکنه . انشاءالله کسایی که دوسشون داری را تا آخر عمرت داشته باشی. آمین.
مامی جون
28 تیر 94 19:21
عید سعید فطر روخدمت شمادوست عزیز تبرییییییییککککک میگم برای شماوخانواده ی محترمتآن بهترینهارو خواستارمممممم .... استشمام عطر خوش عید فطر , از پنجره ملکوتی رمضان , گوارای وجودتان باد
مامان فاطمه
28 تیر 94 19:25
خیلی با نمکن ایجان خدا حفظشون کنه
مامان علی مردان
28 تیر 94 20:19
چقدر خوش گذرونی انشااله همیشه خوش باشین برای گوشی و تبلت هم کار عالی میکنید.چون3تا هستن اکثر مواقع باهم سرگرمن.پس چه بهتر که نباشه دستشون
ی فرشته کوشولوو
30 تیر 94 5:06
اجی دعا واسه اینکه پزشکی قبول شم که بتونم کمکه بنده ی خدا بشم تا بدم به دختری که میخاد عروس بشه اما هنوز جهیزیش اماده نیست بدم به پدری که واسه خرج زندگی داره جلوی خانوادش خجالت میکشه مجانی نیازدارها رو ویزیت کنم تا نذارم تا من هستم کسی جلوی مطب یا بیمارستان بخاطر نداری درد بکشه تا پدری بخاطر خرج زیاد دارو و ویزیت از خدا شکایت کنه که خدای من دلش بگیره اقای من غصه نخوره و لاغر بشه که چرا وقتی نیست نمیتونه باشه مردم کمک بنده ها نمیکنن چرا کمکه ظهورش نمیشن اجی دعام کن لطفا خاهریم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
الهی فدای دل پاکت بشم گلم. آقای ما هست حضرت مهدی بینمون هست اما ناشناس . الهی فدای دل مهربونت . همیشه همینجوری معصوم بمون. اگه نیتت اینقدر خالصه نیاز به دعا نداری حضرت صاحب الزمان(ع) خودش کمکت می کنه. ان شاءالله قبول بشی با بهترین رتبه توی شهر خودت. منتظرم تا خوش خبری ازت بشنوم.
مامان منصوره
30 تیر 94 10:37
سلام مرضیه جون.چشمتون روشن برادراتون رو دیدین.متاسفانه این روزا همه بچها سرشون تو گوشی وتبلته.خوشبختانه آوا جون ما خیلی سراغ گوشی وتبلتش نمیره اخه از اول من هیچ وقت منعش نکردم اوایل که براش تبلت گرفتیم مدام باتبلتش بازی میکرد که اونم بعد یه هفته از سرش افتاد حالا هم پیش میاد که دو سه روز اصلا سراغ تبلتش نمیره خوشبختانه.سرتونو درد اوردم ؛همیشه شاد باشید عزیزم .گل پسرارو از طرف من ببوسشون.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی بهترین کار را کردین. آفرین به آواجون
زهره مامان دوقلوها
31 تیر 94 8:46
سلام مرضیه جون سلام ارشیا و اردلان و ارسلان گلم عکسا خیلی عالین خدانگهدار هر ۵ نفرتون ماشالله چیزی نمونده به تولد ۲ سالگی کنارهم شاد و خوش و خرم باشید
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
ممنونم . دیگه روزشماری می کنم.
مامان ریحانه
31 تیر 94 12:15
مرضیه جون چشت روشن به خاطر اومدن داداشای گلت الهههههههههههی فداشون بشم چقدر بهشون خوش گذشته در کنار پسر داییشون ماشالله پسر داداشتونم چقدر بانمکه موهای کوتاهشون مبااااااااااااارک دیگه کم کم دارن بزرگ میشن و بهتر با این قضیه کنار میان چقدرم از بازی ها لذت بردن انشالله که همیشه خوش باشن خوشگلای دوست داشتنی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم. همیشه از محبتتاتون دلشاد می شم.
مامان الی...
1 مرداد 94 18:16
سلام عزیزم خدا فرشته های کوچولوتو برات حفظ کنه دوم مرداد تولد گل پسرمون علی آقاست میشه بیای تو وبش و بهش تبریک بگی میخوام کلی پیام تبریک از طرف دوست های مهربونش براش به یادگار بمونه ممنونم از لطف و مهربونی هات...
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی. خدمت رسیدیم. تولد علی جون مبارک باشه
مامان الی...
3 مرداد 94 18:17
سلام گلم ممنون از بابت پیام تبریک خیلی خوشحالم دوستای خوبی مثل شما دارم انشاالله چند روز دیگه عکسای تولد رو هم میذارم حتما بیاین ببینید
رویا
4 مرداد 94 0:55
قربون این پسرا
مامان فاطمه
5 مرداد 94 8:07
واااای هزار ماشالا سه قلوووووو.... آخه من از دوقلو داشتن هم می ترسم ... زنده باشن الهی
مامان فرشته های آسمانی
8 مرداد 94 13:16
ای جانم جه بامزه ایشالله همیشه شاد وپر انرژی باشید
مامان tt
16 مرداد 94 7:49
با سلام خدا حفظشون کنه با مطلبی تحت عنوان تربیت فرزند به روزم با نظر خود لطقا منو همراهی کنید
معین
16 مرداد 94 22:42
سلام به مرضیه جون وقتی داداش ها و اجی ها میان ،ناخودآگاه مقایسه ای بین بچه ها پیش میاد.بخصوص اینکه هم سن باشند.اون می تونه حرف بزنه این نمی تونه .اون جیششو می گه اون نمیگه .اون روابط اجتماعیش خوبه این نیست. درگیر این حرفها نشی یه موقعی ارامشت رو از دست بدیا.همین جوری دورادور میگم.وگرنه می دونم که شما فهمیده تر از این حرفهایی بچه های شما بهترین اسباب بازی وسرگرمی دنیا رو دارند و اون هم داداش هاشون هستند.برای ورود به دنیای دیجیتال هم هیچ وقت دیر نیست. براشون فرصت پیش بیار که خط خطی کنند،بازی کنند،شن بازی وخاک بازی و گل بازی ....بازی با حیوانات و گردش در طبیعت.براشون کتاب بخون .اینها نتایج بهتری نسبت به تبلت دارند . در روانشناسی تربیتی سه رویکرد هست که والاترینش ساختن گرایی هست که ناشی از دستکاری مستقیم بچه ها در محیطه.این فرصت رو از شون نگیر.اگه تصمیم داری بچه هایی بسازی که با آینده شون قشنگ کنار بیان..
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم خیلی ممنونم از راهنماییهای خواهرانتون. منم همین تصمیم را دارم . با اونکه مهندس کامپوترم هیچوقت غرق در کامپوتر و بازیهاش نشدم و روابط اجتماعی خیلی برام مهم . دیدن و لمس کردم همزمان . همیشه حرص می خورم که تو مهمونی ها سرهمه توی گوشی هاست. امیدوارم موفق باشم.