گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

پیشرفته نورچشمام

1394/1/30 11:29
875 بازدید
اشتراک گذاری

عمر و جون و نفسم که سه قلوهام باشن پیشرفت چشم گیری در صحبت کردن ندارن عوضش در شیطنت ید طولایی دارند. یه ماهی هم هست که بپر بپر می کنن. شب موقع خواب که می شه چراغها که خاموش می شه تازه یادشون میافته بقیه بازیهاشون را با هم داشته باشن . دنبال هم می کنن و بلند بلند قهقهه می زنن و همدیگه را قلقلک میدن یه بار هم دیدم که ارسلان ارشیا را بغل کرده می پره ترسیدم بلایی سر خودشون بیارن کوتاه هم که نمیان ، بلاجبار یادشون دادم دست هم را بگیرن بپرن.

ارشیا را تقریبا می گن ،  به اردلان می گن اردد ، به ارسلان هم یه چیزی توی همین مایه ها ، جوجه ، دد ، بابا ، مامان ، یه چیزی شبیه به عزی برای مامانم که عزیزجون باشن ، بای بای ، هاپ ، به به ، هم ، چیه ، هیچی ، تاب تاب که موقع چرخیدن برای خودشون می خونن، حما که به حمام می گن ، آبا که به آب می گن ، دفت به معنی رفت ، پیشته و به گفته ارشیا کیشته که بعد از پیشی معو گفتن من می گن ، جیز

صحبت کردنشون چنگی به دل نمی زنه اما منظورشون را با زبان اشاره می گن مخصوصا ارشیا. ارسلان هم گزارش میده به مامانم وقتی از راه می رسن.

چند روز پیش ارشیا طبقه بالا پیش مامانم بود منم بچه ها را که خوابوندم رفتم بیارم بخوابونمش ، رفته بود حمام را دیده بود میامد جلوی مامانم بلوزش را بالا می کشید و شلوارش را پایین می کشید و با دست سر و بدنش را می شصت و بعد با چشمای گرد  به حمام اشاره می کرد حمممما حمممما. مامانم گفتن چی میگه گفتم هوس حمام کرده مامانم هم گفتن که ببینیم چی کار می کنه بهش اجازه دادیم کاری که می خواهد را بکنه اونم شلوارش را درآورد بلوزش را هم که بلد نیست رفت توی حمام ما هم رفتیم که خیالش را حت باشه بعد با اشاره گفت که آب را باز کنین ما هم اطاعت کردیم دیدیم رفت نشست توی تشت منم که حوصله نداشتم از پایین لباس و شامپوها و ... بیارم سریع بغلش کردم بردم حمام پایین و به فرمایششون حمامشون کردم و طبق قانون خونمون بقیه هم که بیدارشدن بردمشون حمام. 

قانونی که توی خونه ما چند قلو ها هست اینکه باید هر کاری برای یکی از بچه ها می کنیم برای بقیه هم انجام بشه مثل وقتی که شب یکی برای شیر بیدار می شه باید بقیه را هم بیدار کنم وگرنه هر یک ساعت باید بیدار شم و چیزای دیگه ...

درسته بچه ها تکلمشون ضعیفه اما فهمشون خوبه تقریبا همه وسایل را می شناسن وقتی درموردشون صحبت بشه گوش می کنن و عکس العمل نشون میدن به این صورت که یا تأیید می کنن یا تعریف می کنن یا خجالت می کشن یا می خندن. هر چیزی را که بخواهم از همه بهتر ارسلان برام میاره.

خلاصه روزگار کما فی سابق هست اما با وجود مامانم قدرت و جرأت می گیرم. مامانم هم سعی می کنن کمک کنن از خونه بیرون برم مثل دیشب که با هم سه تاییشون را بردیم بازار و طبق معمول با ذوقزدگی بسیار شدید بعضیها و توجه همه مواجه شدیم هر چند سعی می کردیم با فاصله رد بشیم و لباسهای جورواجور پوشوندیم اما باز هم بی فایده بود . بارها هم پیش آمده بعضی ها هم که همسن مادرم هستن میان جلو و نصیحت مادرانه ای می کنن که بچه ها را از خونه بیرون نیار بدون توجه به اینکه ما هم حق زندگی عادی را داریم اما می دونم با همه مادرانه هاشون این حرف را می زنن و دلگیر نیستم.

خیلی از اطرافیانم و نزدیکانم حرفهایی می زنن که لحظه ای هم بهش فکر نکردن.

پسندها (12)

نظرات (12)

مامان فاطمه
30 فروردین 94 17:58
وااااااااااااااااااای از دست این حرف های نزدیکان واقعا یه موقع هایی کلافه کنندس هیچ کس مادر خود ادم نمیشه قربون همه مادرای مهربونمامان منم خیلی بیش اندازه مهربونه خیلی مدیونش هستم و خیلی دوستش دارم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم.
مامانی علی(زینب)
31 فروردین 94 1:01
فدای سه تاشون ممنون خانومی که نوشتی. راستی میدونی چرا میگن نیا آخه چون3تا هستن به چشم میاین میگن که چشم نشین.تازه یه سری ها که افکار قدیمی دارن یه وقت بگن چه شانسی داشته خدا یدفعه3تا پسر بهش داده.دیگه فک نمیکنن که بابا پدر طرف در میاد 3تا یدفعه بزرگ کنه. خدا حفظشون کنه براتون اما زیاد صدقه بنداز براشون.حدیثم داریم که چشم زدن درسته
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
آره با هم همنظر هستیم چشم نظر را هم قبول دارم اما بچه ها هم نیاز به هوای تازه داره نمیشه زندانیشون کرد.
مامان ریحانه
31 فروردین 94 11:14
ای جاااااااااااااااانم فدای حرف زدن این وروجکا بشممممممم من کیشته قشنگترین کلمه ای بود که در زبان کودکانه شنیده بودم الهههههههههههی ارشیا دلش حمام میخواسته چه قشنگ منظورشو میرسونده خواهر میگم چه قانونایی تو خونتون حکمفرماست این قانونا در راستای کدوم قانونای نیوتنه الهی که دلتون همیشه شاد باشه و لبتون پر خنده
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی . دقیق بخواین قانون جاذبه چون همین جاذبه اجازه نمیده که یه مامان خوابالو نصف شد برای شیر هر بچه بیدار بمونه.
مامان زهرا
31 فروردین 94 16:41
سلام مرضیه جون . خانمی پسرای شما یه ماه از محمدسام من کوچکترن .خدا حفظشون کنه .محمدسام منم خوب حرف نمیزنه اما فهمش خداروشکر بالاست .همین که متوجه میشه ما چی میگیم خداروصد هزاربارشکر .ایشالله به زودی هم به حرف میان . بچه به تنهایی زیباست و مورد توجه .چه برسه سه تا همسن و هم قد وتقریبا همشکل . به خدا بسپارشون از چشم بد . ایشالله چشم بد وشر شیطون ازشون دور باشه .
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم. آمین . چشم بد از همه کوچولوهای این سرزمین دور باشه.
zakieh
6 اردیبهشت 94 0:52
اي جونم خدا حفظشون كنه
مامان گلشن
7 اردیبهشت 94 19:08
از خیلی جهات سخته .اما چند سال دیگه که بزرگتر بشن ..همکارت میشن و شاید بتونن خیلی کارها رو کمکت کنم و شما هم کمی استراحت کنی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
امید به خدا
مامی جون
13 اردیبهشت 94 12:09
سلااام دوست خوبم آپم باموضوع تولد همسر عزیزم خوشحال میشم بیایید
مامان گلشن
13 اردیبهشت 94 17:50
هزار تا بوس از طرف ما برای سه تا شاه پسرتون. ..چند روز پیش مهمون داشتیم و دوتا دختر دو قلوی ناز داشت که یک سال و نیمش بود ..و وای که مادرشون چقدر تا آخر شب دنبالشون بود و طفلی هلاک شده بود. . من هم دایم به شما فکر میکردم که شما با سه تا بچه به این سن چقدر باید حوصله داشته باشی..
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی دقیقا همینطوره
مادر
14 اردیبهشت 94 16:21
این سه بوسه برای سه قلوهای عزیز
مامان رخساره
15 اردیبهشت 94 17:11
مامان امیرعلی
18 اردیبهشت 94 23:42
سلاااااام وااااای چه قدر سه قلوها بزرگ و خوشکل شدن.ماشالله هزار ماشالله بووووووووووس از طرف من و پسرم امیرعلی
رخساره
30 اردیبهشت 94 16:45
فدای شیطونی هاشون