گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

صندلی عقب

1394/1/26 18:44
1,201 بازدید
اشتراک گذاری

چند باری هست که سعی می کنم البته فقط سعی می کنم که همه بچه ها بدون من عقب بشینن. البته دوتا توی صندلی می شستن و یکی هم جلو بغل من و مدام باید یه چشم و یه دستم صندلی عقب می بود که بشینن گریه نکنن بیسکویت بدم ساکت بمونن و .... گاهی هم هر سه خودشون را می کشیدن جلو اما الآن دارم برخورد جدی تری می کنم چون بچه ها فهمیده تر شدن .

اینم از صندلی عقب ماشین کوچولوی ما. قابل توجه که توی این مسیر طولانی ای که در راه بودیم ارسلان اصلا اذیت نبود ولی اردلان خیلی ناراحتمون می کرد. و البته جا برای صندلی برای ارسلان نبود.

به ترتیب از راست ارشیا ، ارسلان ، اردلان

پسندها (11)

نظرات (14)

مامان زکریا
26 فروردین 94 19:58
سلام عزیز دلم چقدر این سه قلوها خوردنی ماشالله
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
نظر لطفتون هست ممنون
مامان گلشن
26 فروردین 94 19:59
ای جونم خدا حفظشون کنه ..چند وقت دیگه به خاطر اینکه کی جلو بشینه دعواشون میشه و اونو باید نوبتی کرد..
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
جلو که جای منه ولی برای نشستن توی بغلم دعوا هست الآن دیگه تصمیم بر اینکه همه عقب بشینن مثل بچگیهای خودم
معین
26 فروردین 94 22:46
سلام آخ که چقدر دلم برای سه قلوها تنگ شده بود ممنون بابت عکسها چقدر پستهای این بارتون بوی زندگی میداد
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم . منم دلم برای شما و راهنمایی های پر انرژیتون تنگ شده . فکر کنم کاملا مشخص هست که این روزها زندگی با همه سختیهاش زیباتر شده.
مامانی علی(زینب)
27 فروردین 94 1:24
جیگرشون رو وای دل به دل راه داره تازه اومدم یه پیغام بذارم برات که چرا نیستی؟مگه خوب نشدی که دیدم پیغام گذاشتی برام
مامان منصوره
27 فروردین 94 2:22
چه گل پسرایی ماشالله
منم ليلى
27 فروردین 94 10:07
چه بامزه شدن فسقلى ها
مامان فاطمه
27 فروردین 94 12:47
ماشالله دلمون تنگ میشه وقتی میام ومیبینم مطلب جدید نمیذارین
مامان فرشته های آسمانی
27 فروردین 94 13:23
سلام ممنون که بهمون سرزدید شماهم لینک شدید خیلی بامزه هستن سه قلوها ایشالله همیشه زنده باشن ولی واقعا کارسختی هست خدا بهتون قوت بده رمز رو خصوصی براتون میفرستم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
ممنونم . آمین
مامی جون
27 فروردین 94 16:06
ای جان چقدر نازو بانمکن معلومه ارسلان ساکت نشسته بوده صورتشونو از طرف من مااااچ کنید
مامان ریحانه
28 فروردین 94 0:12
ای جااااااااااااانم اردلان چه میخنده خوب کاری میکنی مرضیه جون باید براشون عادت بشه عقب نشستن
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی گلم . ما که بچه بودیم همینطور بود همش دعوامون می شد که دست اون خورد به من پای اون خورد به من مخصوصا که من خیلی حساس بودم نسبت به دو برادر بزرگترم اما با برادر کوچیکم راحتتر بودم اما این سه تا اصلا از اینکه به هم بخورن یا روی هم لم بدن ناراحت نمی شن.
مامان نازنین زهرا
29 فروردین 94 17:11
چه لذتی داره تماشاشون ...ولی فکر کنم نگهداریشون قدرت وصبر میخواد کنار همه زیبایی ها....خدا حفظشون کنه
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم
مامان زهره
1 اردیبهشت 94 9:37
سلام ماشاالله چقدر نازن خدا براتون حفظشون کنه واقعا فرشته اند به امید 120 سالگی کل خانواده آمین
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم.
مامان امیر عباس و ارغوان (دوقلوها)
1 اردیبهشت 94 19:16
وای مامانی من با دوتا تو ماشین کلی دردسر دارم تو چی میکشی!!! خودم که بشینم فقط یکیشونو میبرم ولی وقتی با همسری هستیم امیر عباس که رو صندلی نمیشینه و ارغوان هم که میشینه دایما غر غر میکنه که داداش اذیتم میکنه خلاصه اینکه تا حدودی میفهممت...
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
خیلی سخته اما جون و عمر و نفسم هستن بدون هر کدومشون امکان نداره من باشم. هر جا برم باید یا همه را ببرم یا هیچکدوم من تبعیض سرم نمی شه.
مامان دوقلوها
2 خرداد 94 9:38
عززززیزم چه نازن ! هزار ماشالا ، ای جاااان مامانی خسته نباشی اقعا خدا قوت و خدا نگه دار جوجه هات باشه با اجازه ادتون کردم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم . شما هم لینک شدین.