کم نمیارم
.: ارشیا اردلان ارسلان تا این لحظه ، 1 سال و 5 ماه و 26 روز سن دارد :.
این روزها همش حرفم شده کم آوردم اما الآن خیلی پشیمونم .
وقتی که دیشب یادم رفت برای صبحانه همسرم ساندویچ درست کنم صبح که بیدار شدم با مادرشوهرم توی آشپزخونه بودیم که رفتم سمت یخچال گفتم یادم رفته برای آقا سعید ساندویچ درست کنم که مادرشوهرم گفت من درست کردم . خیلی شرمنده شدم و یادم افتاد مادر اگه مادر باشه کم نمیاره همیشه سایش روی زندگی بچه هاش هست حتی اگه 7 سال از ازدواجش بگذره برای عروسش هم مادری می کنه.
با خودم گفتم خدا نیاره که مادری کم بیاره.
مادر آخرشه .
بابا عصبانی می شه ولی مامان عصبانی هم بشه مهربونه.
بابا خسته می شه اما مامان حتی آخرین لحظه هم خستگی نداره و به رو نمیاره .
بابا خوابش میاد اما مامان تا بچه هاش نخوابن نمی خوابه.
بابا نمی تونه شب بیدار خوابی داشته باشه و حتی اگه یه شب هم باشه روزش کم میاره اما مامان هیچ وقت حتی اعتراض هم نمی کنه.
مامان را هیچ کس نمی بینه ولی همیشه هست مثل هوایی که تنفس می کنیم و هواسمون نیست که اگه این هوا نبود چی می شد چون همیشه هست .
من کم نمیارم .
استوار ایستادم و کم نمیارم .
خدایی دارم که پشتم ایستاده تا قدمی عقب نکشم.
خدایی دارم که به مادر بودن قدرت میده که کم نیارم.
خدا را شکر که خدا داریم و تنها نیستیم. خدا را شکر که در کشوری هستیم که دین اسلام داره حالا هرقدر هم که دستورات اسلام اجرا بشه من به اون چیزی که اعتقاد دارم عمل می کنم.
خدایا شکرت که هستی و اگه بشناسمت یا نشناسمت اگه بپرستمت یا نپرستمت باز هم هوام را داری.
خدایا دینم را هم خودت حفظ کن و به کمال برسون که من بی تو هیچم. خدایا بچه هام امانت تو هستن اما من نمی تونم تنهایی. امانتهات را هم خودت حفظ کن. من واسطه ام تا دست مهربونت را روی سر طفلهای معصومم بکشم تا مهرت را با بوسه هایم نشانشان دهم تا بودنت را پس از فراق حس کنن.
پاورقی :
از جمعه شب رفتیم خونه مادرشوهرم و صبح میام اسباب خونه را جمع می کنم و دوباره برمی گردم اونجا چون توی این خونه جای سه تفنگدار ناقلا نیست .
مادرشوهرم هم دو تا کمک دارن یکی خواهرشون که مخصوص همین روزها ازشون خواستن بیان و پدرشوهرم که فعلا دو روزه مرخصی هستن اما وقتی ما نیستیم بچه ها کمتر شیطنت می کنن وقتی من و بابا سعید را می بینن هر کاری که از صبح روشون نشده انجام می دن و از در و دیوار و تلویزیون بالا می رن و از زیر مبلها می کشیمشون بیرون.