گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

کم نمیارم

1393/11/20 11:01
1,303 بازدید
اشتراک گذاری

.: ارشیا اردلان ارسلان تا این لحظه ، 1 سال و 5 ماه و 26 روز سن دارد :.

این روزها همش حرفم شده کم آوردم اما الآن خیلی پشیمونم .

وقتی که دیشب یادم رفت برای صبحانه همسرم ساندویچ درست کنم صبح که بیدار شدم با مادرشوهرم توی آشپزخونه بودیم که رفتم سمت یخچال گفتم یادم رفته برای آقا سعید ساندویچ درست کنم که مادرشوهرم گفت من درست کردم . خیلی شرمنده شدم و یادم افتاد مادر اگه مادر باشه کم نمیاره همیشه سایش روی زندگی بچه هاش هست حتی اگه 7 سال از ازدواجش بگذره برای عروسش هم مادری می کنه.

با خودم گفتم خدا نیاره که مادری کم بیاره.

مادر آخرشه .

بابا عصبانی می شه ولی مامان عصبانی هم بشه مهربونه.

بابا خسته می شه اما مامان حتی آخرین لحظه هم خستگی نداره و به رو نمیاره .

بابا خوابش میاد اما مامان تا بچه هاش نخوابن نمی خوابه.

بابا نمی تونه شب بیدار خوابی داشته باشه و حتی اگه یه شب هم باشه روزش کم میاره اما مامان هیچ وقت حتی اعتراض هم نمی کنه.

مامان را هیچ کس نمی بینه ولی همیشه هست مثل هوایی که تنفس می کنیم و هواسمون نیست که اگه این هوا نبود چی می شد چون همیشه هست .

من کم نمیارم .

استوار ایستادم و کم نمیارم . 

خدایی دارم که پشتم ایستاده تا قدمی عقب نکشم.

خدایی دارم که به مادر بودن قدرت میده که کم نیارم.

خدا را شکر که خدا داریم و تنها نیستیم. خدا را شکر که در کشوری هستیم که دین اسلام داره حالا هرقدر هم که دستورات اسلام اجرا بشه من به اون چیزی که اعتقاد دارم عمل می کنم.

خدایا شکرت که هستی و اگه بشناسمت یا نشناسمت اگه بپرستمت یا نپرستمت باز هم هوام را داری.

خدایا دینم را هم خودت حفظ کن و به کمال برسون که من بی تو هیچم. خدایا بچه هام امانت تو هستن اما من نمی تونم تنهایی. امانتهات را هم خودت حفظ کن. من واسطه ام تا دست مهربونت را روی سر طفلهای معصومم بکشم تا مهرت را با بوسه هایم نشانشان دهم تا بودنت را پس از فراق حس کنن.

پاورقی :

از جمعه شب رفتیم خونه مادرشوهرم و صبح میام اسباب خونه را جمع می کنم و دوباره برمی گردم اونجا چون توی این خونه جای سه تفنگدار ناقلا نیست .

مادرشوهرم هم دو تا کمک دارن یکی خواهرشون که مخصوص همین روزها ازشون خواستن بیان و پدرشوهرم که فعلا دو روزه مرخصی هستن اما وقتی ما نیستیم بچه ها کمتر شیطنت می کنن وقتی من و بابا سعید را می بینن هر کاری که از صبح روشون نشده انجام می دن و از در و دیوار و تلویزیون بالا می رن و از زیر مبلها می کشیمشون بیرون.

پسندها (16)

نظرات (15)

مامان مبینا
20 بهمن 93 11:22
مریضه جان سلام وروجکا خوبن؟ واقعا ک بهشت زیر پای مادرانه بووووووووووووووس
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی کاش بتونیم بهشتمون را نگه داریم
مامانی علی(زینب)
20 بهمن 93 12:05
سلام مرضیه جان خدا پشت و پناه زندگیتون باشه عاشق متن های زیباتم خیلی زیبا مینویسی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی نظر لطفتون هست
مامان ریحانه
20 بهمن 93 12:09
مرضیه جون خیلی قشنگ گفتی حست واقعا همینطوره که گفتی خدا بهت سلامتی بده تا همیشه نفس به نفس عزیزای دلت باشی واسه مرضیه جون خستگی ناپذیر و پسرای مهربون و شاخه نباتش
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی لط دارین
مامان ریحانه
20 بهمن 93 12:10
888888888888888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 ______888888 888888888888888888 888888888888888888 ______8888888888 ____888888888888888 __888888822222228888 _88888822222222288888 888888222222222228888822228888 888882222222222222288222222222888 8888822222222222222222222222222288 _8888822222222222222222222222222_88 __88888222222222222222222222222__888 ___888822222222222222222222222___888 ____8888222222222222222222222____888 _____8888222222222222222222_____888 ______8882222222222222222_____8888 _______888822222222222______888888 ________8888882222______88888888 _________888888_____888888888 __________88888888888888 ___________888888888 ____________8888888 _____________88888 ______________888 _______________8 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 888888______888888 _888888____888888 ___888888888888 تقدیم با عشق به دوست مهربونم
مامان مژده
20 بهمن 93 12:49
سلام عزیز دلم ممنونم که اومدی به وبلاگم خیلی ممنون از راهنمایی های خوبت فدات عزیزم ممنون
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
امیدوارم مفید باشه
مامان زکریا
20 بهمن 93 13:45
سلام عزیزم به نظر من که شما بی نظیر ترین مامان دنیایی و خستگی طبیعیه اصلا اسمش کم آوردن نیست آن شالله قوی و سرحال سایه ی مهرت رو سر گل پسرات باشه
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم. انرژی گرفتم.
زیــنب (مامان)
20 بهمن 93 17:08
سلام مامانی مهربون امیدوارم هیچ وقت هیچ وقت تو زندگیت کم نیاری شما زن قوی هستی کم آوردن بهت نمیاد عزیزم یه دنیا آرزوهای قشنگ برای گل پسرات ویه دنیابرای روی ماه ارشیا واردلان وارسلان دارم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم. انرژی گرفتم. چه جالب که اسم بچه ها را به ترتیب نوشتین . فکر کنم خوب می شناسینشون.
مامان زهرا
20 بهمن 93 19:54
سلام عزیزم .خداقوت .خانمی نگران نباش بالاخره مادرا هم انسانن .مثل همه خسته میشن یا به قول شما کم میارن .عزیزم شما که دیگه جای خود .حرف امروز وفردا که نیست شما باید سایتون یه عمر بالای سر پسراتون باشه .پس اگه یه خورده هم کم بیاری ایرادی نداره .استراحت کن ، به خودت برس ، دوباره با انرژی مضاعف برگرد . خدا خیر بده به این مادرشوهر مهربون که هوای عروسش داره . مرضیه جونم الهی که همیشه شاد وسلامت باشین . ببوس پسرای گلتو
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی . مادرشوهر نیست که مادر خودم هم هست
مامان علی
22 بهمن 93 10:41
خدا بهت توان مضاعف بده... خیلی قشنگ مادر بودن رو توصیف کردی.. مادر بودن یعنی از خود گذشتن برای جیگر گوشه اش خدا سه تفنگدارت رو در پناه خودش و زیر سایه شماها حفظ کنه
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی . آمین زینب جون
مامی جون
22 بهمن 93 15:44
سلام خواهرگلم خوبین بچه های نازنینتون خوبن براتون همیشه ارزوی موفقیت دارم امیدوارم خنده بر لباتون شکوفا باشه از دلنوشته هاتون خیلی خوشم اومد زیبانوشتید امیدوارم سایه تون روسر خانواده تون پایدارباشه میبوووووسمتون
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی گلم هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
مامان گلشن
22 بهمن 93 16:26
من قبل از اینکه خودم مادر بشم ..خیلی نمیدونستم ی بچه رو تحمل کنم .سختم بود مخصوصا اگر ساعت خوابم میرسید ...اما بعد از تولد بچه ها من عوض شده بودم ..خواب معنا نداشت ..گردنم رواز درد نمیدونستم تون بدم اما اگر کسی کمکم میکرد که بچه ام رو بخوابونم ..باز طاقت نداشتم و خودم میگفتم بچه رو میگفتم و میخواندم ..شبها با هر تون بچه ها بیدار میشدم. .الان اگر جایی باشم که بچه ها نباشن .و خوراکی مورد علاقه ی بچه ها رو بیان نمیتونم بخورم .....و حس مادر بودن قابل بیان نیست ..قربون خدا برم که به من لیاقت داد مادر باشم .....خدای مهربون هم شما هم سه تا آقا زاده شما در پناه خودش حفظ کنه.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
حقیقتا مادر موجود عجیبی هست
مامان مبینا
24 بهمن 93 15:18
مرضیه جون سلام بچها خوبن؟خودت خوبی؟ایشالله هر جا هستین دلشاد وخندان باشین عزیزم از طرف من بچها رو ببوس
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم.
منم لیلی
28 بهمن 93 0:13
به نظرم یک کم به خودت هم حق بده. حق بده خسته بشی و کم بیاری. چی می شه مگه؟ تو حق داری هررررر احساسی رو تو این دنیا داشته باشی. تو هم انسانی. بله مادری سوپرمن که نیستی. تازه فکر می کنم سنتم خیلی کمه. قوی هستی. قوی باش ولی انقدر خودتو عذاب نده که بزور خودتو قوی نگه داری. تو حتی می تونی غر هم بزنی. باور کن. خدا حفظت کنه و بهت نیرو بده
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی ولی مامانها کم نمیارن.
مامانی علی.زینب
28 بهمن 93 2:49
مرضیه جان اسباب کشیت به خوبی و خوشی تموم شد؟عزیزم به نبودنت عادت نداریم بیا زودتر.از فرشته ها بگو برامون.
شيرين
1 اسفند 93 19:25
واقعا دلن شته هاتون خیلی دلنشینه از روی پسندی ها ببوسید