گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

کی بزرگتره

1393/11/16 22:43
890 بازدید
اشتراک گذاری

این که کی بزرگتره برای بچه های من اصلا مفهوم نداره اما همه می پرسن.

مهم اینه که همشون برای هم بزرگتری می کنن. 

ارشیا معمولا داداشهاش را مجبور به کاری که ما می خوایم می کنه . مثل اینکه وقتی اردلان را صدا می زنم ارشیا دستش را می کشه که بیاره اگه اردلان همکاری نکرد با ادا و اصول می رسونه که نمیاد.وقتی یه چیز خوشمزه خورده با دهنش حرکتی مثل بوس را تند تند انجام می ده و حتی اون خوردنی را دهن داداشش قرار میده که بخوره. وقتی یکی گریه می کنه ارشیا زودتر از همه خودش را می رسونه و گاهی هم می خندونش.

اردلان و ارسلان هم از این کارها می کنن اما آخرین حرکتشون لباس پوشوندن به همدیگه هست.

ارسلان می تونه یه پاش را بعد یه دقیقه تلاش توی شلوار بذاره اما بقیه نمی تونن. امروز ارشیا فرار کرد و بعد از پوشک کردن شلوار نپوشید و عقب واستاده بود که ارسلان شلوارش را برداشت و برد جلو سعی کرد به ارشیا بپوشونه جالب بود که ارشیا هم استقبال کرد اما من زود رفتم که به پای آسیب دیده ارشیا فشار نیاد.

 

پسندها (10)

نظرات (5)

مامانی
17 بهمن 93 16:31
قربون این سه تا گل پسمل خوشمزم برم که هرکدومشون شیطنت خودشونو دارن ایشا... تو بزرگیم همین طوری باهوشو زرنگ میشن دوستووووووووووووووووووووون دارم
مامان ریحانه
18 بهمن 93 11:40
فدای ارشیا بشم من با اون همه محبت عزیز دلم می بوسمت
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی همشون مهربونن اما ارشیا مهربون تره.
مامان زهرا
19 بهمن 93 15:33
سلام مرضیه جون .خب آدم دوست داره بدونه کدومشون زودتر بدنیا اومدن .حالا یه سوال برام پیش اومده تو اون شرایط حساس وبحرانی که مادر بیهوشه ازکجا میدونه کدوم ازبچه ها اول بدنیا اومدن پرستار اسمشون و مینویسه یا شماره میذاره .. مرضیه جون فک نکنی که تنها هستی وهیچ کس حواسش بهت نیست مطمئن باش خدای مهربون ازهرکسی به شما نزدیکتره . اینا همه ازلطف خداست که بچه ها هوای همو دارن .سعی میکنن به هم کمک کنن . الهی که همیشه تا دنیا دنیاست پشت وپناه هم باشن . الهی آمین .
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی زهرا جون. روی مچبند بچه ها نوشته بود قل یک یا دو و قل سه هم روی تابلو نوشته بود که تو nicu هست. اما همه سر یه دقیقه به دنیا آمدن. امتحانای خدا روز به روز داره سختتر میشه شاید من دارم قوی تر می شم. خیلی دعای قشنگی کردین زهرا جون . ما را از دعای خیرتون بی نصیب نگذارین.
مامانی رادین
19 بهمن 93 21:20
قربون مهربونی هر سه تاتون.خدا براتون نگهشون داره ببوس گل پسرای خوشگلتو
فاطمه & فائزه
20 بهمن 93 10:43
ای جاااااانم.ما آپیم