گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

خدا به دادم برسه

1393/11/7 15:40
3,046 بازدید
اشتراک گذاری

اگه بچه هام مثل من درس بخونن که خدا به دادم برسه.

من که بچه بودم خیلی شیطون بودم . البته اینم بگم که خواهر ندارم و سه برادر دارم و این میشه نتیجه اش:

مثل پسرا شیطون بودم و نترس.

مثل پسرا توی دعوا کم نمیاوردم.

مثل پسرا نقاشیم افتضاح بود.

مثل پسرا مغرور بودم.

نمی دونم شاید بقیه دخترا هم خیلی از خصلتهای من را داشتن. 

مدام مامانم را مدرسه می خواستن. منم چون توضیح ندم چی کار کردم موقع مدرسه رفتم معطل می کردم و دیر می رفتم مدرسه ولی وقتی از خونه میامدم بیرون زیر پنجره آشپزخونه مامانم را صدا می کردم می گفتم ناظممون گفته بیا مدرسه . مامانم می گفتن همه مامانا میان . منم بیشتر وقتها می گفتم خداحافظ.خندونک وقتی مامانم از مدرسه میامد می گفتم معلمت گفته فلان ناظمت گفته ... منم خجالت کشیدم و شرمنده شدم اما هیچوقت دعوام نمی کرد فقط در همین حد بود ولی خیلی ناراحت می شدم.

ریاضیم خیلی خوب بود اما هیچوقت نقاشیم خوب نشد چون مامانم را مجبور می کردم برام نقشه بکشه و برادرم هم نقاشی های کتاب فارسی که توی تمرینها خواسته بودن. اگه کاغذ دیواری نقاشی هم داشتم پسرخالم که دو سال هم از من کوچیکتره. 

مامانم که به این راحتی نقشه نمی کشید . منم نمی گفتم تا دم آخر مدرسه رفتن اونوقت گلوله گلوله اشک می ریختم مامانم هم یکم سرزنش می کرد و تا لباس می پوشیدم سریع برام می کشید توی مدرسه رنگ می کردم. الآن یه دفتر نقاشی دارم پر از نقشه هایی که یا مامانم کشیده یا خودم کپی کردم.خندونک

اگه موقع درس جواب دادن یه سوالی معلمم می پرسید که مامانم نپرسیده بود یاد نداشتم جواب بدم یعنی مامانم معلمم بود هرچی یاد می داد یاد داشتم اما کلاس پنجم که شدم گفت تصمیمت را بگیر امسال باید خودت درس بخونی . اگه قبول شدی که هیچ وگرنه دیگه نمیذارم درس بخونی . دیگه مامانم دیکته هم بهم نمی گفت این حرف مامانم خیلی برام جدی بود اما شاید برای خودشون نبود. خیلی تلاش کردم نتیجش این شد که بعد از قبولی کلاس پنجم امتحان ورودی نمونه مردمی دادم و بدون درس خوندن قبول شدم. 

وقتی با لباسای خاکی میامدم خونه فرداش لباسام تمیز بود اما حتی نمی فهمیدم کی تمیز شده.

وقتی توی بازی جایی از بدنم زخم یا کبود می شد گریه که نمی کردم هیچ به مامانم هم نمی گفتم تا خودش می فهمید .

خیلی مغرور بودم. مثل ارسلان . خیلی شر بودم مثل ارشیا . کار خودم را راه می بردم مثل اردلان.

اما عاشق مامانم بودم مثل بچه هام.

خدا به دادم برسه.

 

پسندها (17)

نظرات (24)

مامی جون
7 بهمن 93 17:03
ای جانم چه زیبا نوشتید مامان مهربون درضمن مثل من خواهرندارین خواهرگلم راستش من بعضی مواقع خییییییلی دلم به بچگیهام تنگ میشه به مدرسه و..... امیدوارم که همیشه کنار همسرمحترم وکوچولوهای نازنینتون خوب وخوش وخرم باشید
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی خواهر گلم . ممنون از دعای قشنگتون.
مامان فاطمه
7 بهمن 93 18:51
پس باید قدر مامانای مهربونمون رو بدونیم که این همه زحمت برامون کشیدن الان بعضی از لجبازی های مهدیارم به خودم رفته همیشه مامانم میگه بد غذا بو دنش هم همینطور
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
الهی بگردم مکافتخونه همین دنیاست
مامان ایمان و کیان
7 بهمن 93 19:42
ای جوووووووووووووونم , ماشاللللللللللللا به هر سه تاشون , چه نازنخدا به دادت برسه با سه پسر بچه ی شیطون مامانی به ما هم اگه دوست داشتی سر بزن , خوشحال میشیم
مامان ریحانه
7 بهمن 93 19:56
مرضیه جون حالا خوبه داری اعتراف میکنی به کارهات خوب خواهر مسلما بچه هاتم یا به خودت میرن یا به باباشون اگه نشونه هایی از گذشته ی خودت توشون میبینی شک نکن که دیگه به خودت رفتن و باید کمر همت ببندی و مانند مادر صبورتان باهاشون برخورد کنی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مامانم که خیلی از من شاکی نیست ولی من خیلی شر بودم
مامانی علی
8 بهمن 93 1:09
وای که چه بچه ای بودی تو اما اونجوری بودی که الان میتونی ۳قلو بزرگ کنی اونم دست تنها میگن هرکاری برا مامانت کرده باشی سر خودت میاد پس کمربندت رو محکم ببند برای آینده
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
منم معتقدم ولی مامانم خیلی هم از من شاکی نیست
مامان آنیسا
8 بهمن 93 7:09
چی میشه سه پسر با یه مادر شیطون خدا به دادت برسه
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
جدا ها فکرش را بکن
مامان آروین
8 بهمن 93 10:37
سلام عزیزم. خسته نباشی. واقعا مادر نمونه ای. خدا گل پسرات رو برات حفظ کنه ماشالا خیلی نازن. پسر من 3 ماه بزرگ تر از گل پسرای شماست. اگه دوست داشتی تبادل لینک داشته باشیم.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
سلام به پای شما که نمی رسم. با کمال میل
شیرین
8 بهمن 93 13:12
خدا پسرای خوشگلتو نگه داره و بهت توان نگهداری بیشتر بده چقده پر انرژی هستی برای خودت و گل پسرات اسپند دود کن فدات
منم ليلى
8 بهمن 93 14:37
مامان گلشن
8 بهمن 93 23:38
سلام مامان مهربون. .پس با این حساب باید پسرها تو بیشتر درک کنی..و به نظرم شیوه ی مادرتون خیلی عالی بوده.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
آره مامانم خیلی خونسرده اگه من جای مامانم باشم نمی دونم چی کار میکردم.
مامان زهرا
9 بهمن 93 1:54
سلام مرضیه جون همنام خواهرم عزیزم تو اطراف من هرکی که خواهر نداشته حتما خودش یه دختر داره چه جالب که شما درمرحله اول خدا بهت سه تا پسرداده ایشالله بعدی سه تا دختر باشه این تعریفایی که از رفتارای پسرونه کردی برام جالب بود انگار از پسرم میگفتی من چون برادر ندارم هیچ شناختی از پسرا ندارم .من فک میکردم پسر من غیرطبیعی رفتار میکنهبه نظرمن دختراشبیه پسرابشن بهتره تاپسرا دخترونه رفتار کنن . عزیزم ببخشید پرحرفی کردم .خوشحال شدم بعدازمدتها اومدم .همیشه شادباشی مرضیه عزیزم .
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم حتما با کمال میل کی بهتر از شما . منم با شما همنظرم.
مامان آروین(مهناز )
9 بهمن 93 11:23
خیلی زیبا تعریف کردی مرضیه جون واقعا اینقدر شر بودی باورم نمیشه من برادرام اینقدر شر نبودن خدا مادر خوب و مهربونتون رو براتون نگه داره و میشه زیر سایه شون لبریز از شادی باشی عزیزم ببوس 3 قلوهای نازت رو
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم. مامانم خیلی خونسرد بود . ولی واقعا شر بودم.
رخساره
10 بهمن 93 2:53
به به چه مامان و چه پسرااااایی چهار تاشون جییییییگرن
زیــنب (مامان)
10 بهمن 93 15:29
سلام عزیز دلم پس که اینطور خیلی وروجک بودیا ولی عزیزم واسه این بود که تنها دختر بودی ولی پسرای گلت سه تا واسه همین وقتاشون رو با هم میگذرونن وکمتر شاید پیش بیاد که آتیش بسوزونن ولی بهر حال پسر 10 برابر دختر شیطنت داره خدا به دادت برسه خیلی پسرای گلت رو دوســــــــــــت دارم یه جورایی رو کرسی دلم نشستن خدا حفظشون کنه
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم محبت دارین
معین
10 بهمن 93 23:01
سلام مشخصا چون شما با سه تا پسر بودید خلقیات پسرانه داشتید ولی من گمان نمیکنم که پسرهاتون زیاداذیتتون کنن.چون شیطنت مامان گلشون تقسیم بر سه شده .درواقع مامانشون به قول معروف (آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری) نگران نباش.پا به پاشون شیطنت کن و لذت ببر.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی مثل همیشه انرژی گرفتم. مامانم هم همینکار را می کنن پا به پای نوه هاشون شیطنت می کنن.
مامان آروین
11 بهمن 93 10:04
سلام عزیزم لینک شدین.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
افتخار دادین.
مامانی رادین
11 بهمن 93 11:41
سلام عزیزم خسته نباشی کار شما واقعا سخت تره خدا خودش میدونه به کی باید 3 قلو بده امیدوارم عاشقانه مادری کنی و پسرای گلت قدرتو بدونن مثل شما که حتما قدر مادر مهربونتو میدونی بووووووووووووووس برای 4شیطون
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی البته بگم مامانم از من هم شیطون تره.
مامان زهرا
12 بهمن 93 0:31
راستی مرضیه جون با اجازه لینک شدی خانمی .
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
افتخار دادین ما هم لینک می کنیم.
انیس
13 بهمن 93 8:30
عزیزم چه مامان شیطونی خدا حفظت کنه ایشالا که خود و عزیزانت همیشه سلامت باشید لحظه هاتون پر عشق
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
قربونت ارثی هست مامانم از من هم شیطون تره
مينا مامان اميرعلي
13 بهمن 93 12:56
وااااااااااااي عزيزم با 3 تا پسر شيطون چيكار مي كني شما؟؟؟؟؟ خدا حفظشون كنه به ما هم سر بزنيد
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
میرسه . خدا به داد همه می رسهمرسی حتما
مامی جون
13 بهمن 93 17:13
سلام خاله جون مااا اومدیم بایه آپ جدید بیایید وبمون منتظرنظرات زیباتون هستیم
مامانی علی(زینب)
14 بهمن 93 2:27
سلام مرضیه جان چند وقته نیستی؟خیره انشااله؟ نکنه داری مامان میشی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
چی بگم خواهر جان هرچی خدا بخواد اما ما که برای هفت پشت خودمون و مامانامون و باباهامون کافیه اسمش هم بیاد پشت مادرشوهرم می لرزه
مامان ریحانه
16 بهمن 93 13:28
سلام مرضیه جون اصولا تند تند مطلب میذاشتی الان چند وقته هیچ پست جدیدی نذاشتی سه تا پسرای گلت خوبن خودت خوبی عزیزم نگرانت شدم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
نگران نباش گلللللللللللللللللم بادمجون بد آفت نداره
مامان زکریا
18 بهمن 93 17:07
خوبه دیگه مامان مهربون سه تا پسرا هرکدوم یه نشونه از شما بردن!