گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

روزهای خوب در راهن

1393/11/7 15:22
785 بازدید
اشتراک گذاری

دو روزی هست که اینقدر خسته می شین که شب باید مواظب باشیم زود خوابتون بره هنوز ما نخوابیدیم شما بیدار شین تا نصف شب بازی کنین.

دیروز کلی بازی کردیم. همیشه آخر سال این تقویم های دیوار میرن سطل آشغال یا نهایتا بازیافت اما امسال فقط برگه بهمن و اسفند را نگه داشتم با بقیش بازی کردیم. با هم پاره کردیم و ریختم روی سرتون خیلی خوشتون آمده بود یکی دو ساعتی مشغول بودیم که دیگه افتادم به تمیز کردن خونه . همه جا پر شده بود . 

اما قسمت جالبش که می خواستم بگم اینه که همه با هم خونه را تمیز کردیم . کیف کردم . همکاری کردین. پلاستیک دستم گرفته بودم اتاق محل جرم را تمیز می کردم که از قضا اتاق بابا بود. دیدم خیلی زیاده ازتون کمک خواستم شما هم با کمال میل پذیرفتین. بیشتر از همه اردلان همکاری کرد که اصلا به این بچه تنبل نمیاد . آخه همیشه از پتو و بالشتی که داداشها آوردن پیشم استفاده می کنه و دوست نداره به خودش زحمت بده و معمولا هم حرف گوش نمی کنه که چیزی به دستم برسونه اما اخلاقش داره عوض می شه . البته خوب تشویقتون می کردم تشکر می کردم و براتون شعر هم می خوندم شما هم کلی ذوق می کردین. خونه که از کاغذ تمیز شد وقت جارو رسید . ارشیا گریه می کرد که خودش جارو برقی را روشن کنه و جارو کنه یکمی که دادم دستش دیگه مگه می شد از دستش گرفت . اردلان نمی ترسید اما تمایلی هم نداشت اما ارسلان از جاروی روشن می ترسه با اونکه خودش روشن می کنه اما نزدیک نمیاد و سریع فرار می کنه . 

وقتی که می خواین شیطنت کنین و من دارم مستقیم بهتون نگاه می کنم به چشمام نگاه می کنین و یه قهقه از ته دل تحویل می دین و کارتون را می کنین بعد هم اگه ناراحت بشم بوسم می کنین . آخه درسته شما بگین سوءاستفاده از محبت مادری تا این حد؟ تو رو خدا بزرگ شدین اختلاس نکنین ها مردم اصلا شوخی ندارن.خندونک نگین مد شده . 

دو روزی هست تصمیم گرفتم جلو بچه ها قرآنم را بخونم . نتیجه :

همه با دو تا انگشت اشاره که جمعا 6 تا میشه برام خط می برن .

تا کمر خم می شن و صفحه را نمی بینم .

برام ورق می زنن .

هر صفحه که بخونم باید 6 بار من را ببوسن و حتما هم از لب. اگه فقط من ببوسم هم قبول نیست. نمی دونم چه برداشتی دارن که مرتب من را می بوسن . من که با حزن نمی خونمتعجب البته مثل شعر هم که نمی خونم.

خیلی دوست دارم مثل باباشون بشن.

مثل بابا نماز بخونن.

مثل بابا مقید باشن . 

مثل بابا لباس بپوشن .

مثل بابا حرف بزنن.

مثل بابا متین باشن .

مثل بابا پشتکار داشته باشن .

مثل بابا خستگی ناپذیر . 

مثل بابا...

میدونم مثل بابا می شین.بوسبوسبوس

پسندها (4)

نظرات (6)

مامانی علی
8 بهمن 93 1:17
الهی فداشون
مامان گلشن
8 بهمن 93 23:44
رفتار بچه ها ..آینه ی پدر و مادر شونه. .و خدا رو شکر شما و همسرتون اینقدر خوب هستین .حتما پسرها تون هم مثل شما و پدرشون میشن ..انسانهای موفق وسخت کوش
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم . امیدوارم الگوی خوبی باشیم شما هم دعا کنین.
مامان آروین(مهناز )
9 بهمن 93 11:17
چه جالبن این بچه ها ان شاءالله مثل بابا بشن عزیزم
رخساره
10 بهمن 93 2:56
آفرین به گل پسرا و پدر مهربونشون
مامان فاطمه
11 بهمن 93 23:40
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای ماشالا به اولی،ماشالا به دومی،ماشالا به سومی ماشالا به شما و بابای خونه خدا حفظشون کنه آدم به وجد میارن،یکمم حسودیم شد آخ من که فقط شیرینیاشون دیدم شب بیداریاش ندیدم خوب حسودیم شد جووووووووووووووووووووووووووووووووونم سه قلو های ناز
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
شب بیداریهاشون هم شیرینه . قند مکرر هستن . حسادتم داره ولی دلتون نسوزه خدا نصیبتون کنه
مــــن
12 بهمن 93 17:18
نی نی هاتون خیلی نازن به وب من هم سر بزنین خاطراتم رو مینویسم وازشون عکس میزارم..... بوس