گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

بدون عنوان

1393/10/30 2:30
259 بازدید
اشتراک گذاری

به ترتیب تولد می گم.

ارشیا ؛

خیلی تیز و فرز هست و اداهایی از خودش در میاره که همه را می خندونه .

تند تند می دوه و می خنده و گاهی هم به ارسلان زور می گه .

از داداشهاش جدی تر هست و زودتر بهش بر می خوره (موقع قهر کردن می ایسته و سرش را می گذاره روی زمین ، خیلی هم راحت هست) و البته حرف گوش کن.

تنهایی را اصلا دوست نداره (یه بار که توی اتاق بابا با کامپیوتر موسیقی کودکانه پخش می شد نمی دونم چی نظر داداشهاش را جلب کرد که آمدن بیرون ، ارشیا هم صدا زد و دستش را برد بالا و به علامت بیا مچ دست را تکون می داد وقتی آمدن خیلی خوشحال دوباره مشغول رقصیدن شد)

غذا خوردنش بهتره . هم بیشتر می خوره هم کم زحمت تر.

خانواده دوست بودنش از همین الآن معلومه.

اگه آروم باشه من نگران می شم . کلا بی کله کارهاش را انجام میده . با چنان سرعتی می دوه که می گی رفت توی دیوار اما آخرین لحظه تعادلش را کنترل می کنه . فکر می کنم به جای دویدن تند تند می پره . 

با مردها بیشتر ارتباط برقرار می کنه . 

همیشه در حال شیطنت هست حتی وقتهایی که بغلم هست و داریم راه می ریم به هرچی که بتونه دست می ندازه. خلاصه آروم نداره.

اما خیلی خیلی خیلی شیرین هست و خودش را توی دل همه جا می کنه. خیلی هم زود ارتباط برقرار می کنه بر عکس گذشته که خیلی مامانی بود.

اردلان ؛

خیلی خودش را لوس می کنه و توجه دیگران براش خیلی مهم هست.

خیلی هیجانی هست و وقتی که ناراحت و عصبانی هست کاملا بیان می کنه .

هم وقتی می خنده چشماش می خنده هم وقتی هرسش در میاد صورتش را کاملا تغییر می ده و جیغ می کشه.

خیلی دنبال شیطنت نیست راحت سرگرم می شه اما شیطنت دیگران را گزارش میده هم صدامون می زنه هم با دست نشون می ده و تا مطمئن نشه که منظورش را فهمیدیم بی خیال نمی شه.

هر چیز جدیدی که بیاد توی خونه مال اردلان هست . داداشهاش هم این موضوع را پذیرفتن و خیلی جالب میدن بهش مخصوصا ارشیا . همین تازگیها که بعد مدتها آغوشیم را خواستم برای ارسلان که مدام بهانه می گرفت  استفاده کنم تا آوردم وسط اردلان با دست دراز و جیغ و تغییر چهره دوید آمد جلو که دادم به اردلان و بی خیال شدم حتی یه بار نصف روز باهاش بازی کرد و دست آخر گذاشتم توی آغوشی و بستم به خودم تا آروم بشه و با همون کم کم نشستم و کم کم روی پا خوابوندم که با اعتراضش مواجه نشم و حتی وقتی یک ساعت از خوابش می گذشت خواستم از توش در بیارمش توی خواب محکم بغل کرد و تکون خورد که فکر کردم بیدارش کردم.

ولی خیلی زود مهرش به دل می شینه . از نوزادیش همه می گفتن ستاره داره.

حرف گوش کن هست اما تا جایی که مخالف شیطنت و منافعش نباشه مثلا وقتی که دو زانو را بد می شینه بهش می گم قشنگ بشین سریع پاهاش را میاره جلو و درست می شینه البته با آرامش و نگاه توی چشمای من و منتظره دست زدن هست و خودش هم همراهی می کنه.

خوش غذا نیست اما غذایی که دوست داشته باشه را خوب می خوره اما هنوز نتونستم کشف کنم چی دوست داره سلیقه اش مدام تغییر می کنه اما غذاهای ترش و لواشک و آلو و برگه زردآلو را خیلی دوست داره .

وقتی کاری انجام میده دستاش را تا می کنه و خم میشه سرش را هم نزدیک می کنه تا کامل تمرکز کنه یاد مشق نوشتنهای خودم توی کودکی می افتم . سعی می کنه با آرامش و تمرکز کار کنه.

با محبت هست و از نوزادی وقتی مامانهامون را می دید برای استقبال و نشون دادن محبتش محکم گردنشون را بغل می کرد و سرش را می گذاشت روی شونشون و تا یکی دو دقیقه ای رها نمی کرد.

اگه متوجه بشه که ناراحتم کرده حتما میاد و از دلم درمیاره.

بیشتر تابع داداشهاش هست تا سر دسته. امیدوارم در آینده دوستهای ناباب نداشته باشه.

ارسلان ؛

خیلی مهربون اما موذی و قتی می خواد شیطنت کنه اول یه نگاه شیطونی بعد حمله.

خالق هر نوع شیطنت و فوضولی

نه به خوش غذایی ارشیا و نه به بد غذایی اردلان اما فداش شم هرچی می خوره گوشت می شه به تنش آخه خیلی بی دلیل انرژی نمی سوزونه.

خیلی دوست داره روی مبل بشینه و لم بده . 

بیشتر وقتها در حال ژس گرفتن می ایسته مثلا تکیه می ده به دیوار و یه پاش را جلوی پای دیگه می گذاره و دستش را به کمر یا روی لب به حالت تفکر یا ...

خیلی مامانی هست وقتی هم که میام یکم دراز بکشم سریع میاد بغلم و حتما باید توی بغلم باشه تا راضی بشه.

وقتی بغلش می کنم سرش را می گذار روی شونم و کاملا ریلکس هست .

زود قهر می کنه اما زود هم آشتی می کنه.

وقتی دعواشون می شه بدون توجه به مقصر بودن یا نبودن آماده در آغوش کشیدن داداشهاش هست و خیلی با گذشته اما خوب کشمکش داره .

وقتی گریه می کنه خیلی زود قرمز می شه همینطور وقتی می خنده . 

خیلی خوش خنده هست و گاهی از خنده به سکسکه میافته.

خیلی لجباز و مغرور اونقدر که گاهی روی یه کاری پا فشاری می کنه که همه چیز را به جون می خره یه جورایی دوست نداره عقب بکشه یا به قولی کم بیاره. خدا نکنه سر کل بیافته.

 

پسندها (3)

نظرات (1)

مامان گلشن
1 بهمن 93 17:31
با توجه به این همه کار و بزرگ کردن همزمان سه تا بچه ماشاالله باز هم وقتی برای نوشتن داری و چه زیبا و مفصل با همه ی جزییات کارهاشونو مینویسی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
شاید خنده دار باشه اما اگه ساعت نوشته هام را نگاه کنین خیلی راحت می فهمین که از فرط خستگی خوابم نمی بره و میام اینجا از شما دوستان خوب تجدید قوا می کنم.