مهد کودک
بعد از یکی دو ماه تحقیق و جستجو تونستم یه مهد انتخاب کنم که کمی هم به خونه نزدیک هست . میشه پیاده رفت . البته برای من 5 دقیقه راه هست اما به پای بچه ها طولانی تره .
محیط مهد و مدیرش واقعا بهم آرامش دادن . پرستارشون را هم چندباری دیدم خوشرو و با حوصله هست و مدت زیادی هست که پرستارشون هست. مربیشون جدیده از شانس ما تا سال گذشته چندین سال مربیشون ثابت بود اما اون مربی قبلی تازه بچه اش به دنیا آمده و تا مهرماه توی مرخصی زایمان هست و از مهر مربی پیش میشه .
از ساعت 8 تا 12 هست و آموزش دارن. خیلی نهارشون برام مهم بود که خوشبختانه برای نهار میارمشون خونه.
گفتن که آموزش دارن. ریاضی و علوم و شعر با مربی موسیقی . خدا داند . خیلی تأکید کردم بر نگهداریشون واقعیتش اینکه اگر یاد همه نگرفتن مهم نیست اما خوب ازشون نگهداری بشه.
بهشون گفتم برام خیلی عزیزن گفتم نمی خواهم از سر خودم بازشون کنم . گفتم نمی خوام با گریه ازم جدا بشن . گفتم اگه هر جشن و برنامه ای باشه حاضر به همکاری هم هستم. ولی نمی دونم با بچه ها چطور تا کنن. البته این مهد در همین مکان سابقه زیادی داره توی تبلیغات نوشته 20 سال اما چند سالی که مامانم توی این محل هست این مهد هم بوده. دقیقا کنار پارک آبی ایرانیان . ولی اصلا بوی کلر نمی آمد .
برای بازی هم سالن داشتن . بچه ها توی حیاط بازی نمی کنن . البته بچه های پیش توی حیاط وسایل بدنسازی دارن مخصوص بچه ها ولی این گروه سنی را فقط توی سالن بازی می کنن.
دوربین هم داشتن و خوب شاید گاهی بشه پیگیری کرد . نمی دونم . از همین الآن هم گفتم که سه ماه زمستون نمیارمشون گفتن مشکلی نیست. اول ماه اعلام کنین .
شهریه مهرشون را هم از همین الآن دادم . امیدوارم که پشیمون نشم.
وسایل هم خودشون می خرن و هزینه اش را می گیرن ولی کیفشون را گفتم خودم می گیرم که فانتزی باشه ، بچه ها علاقه داشته باشن روی دوششون تحمل کنن . البته کیف دوشی دوست دارن اما وقتی خسته هستن شاید مجبور باشم خودم حملش کنم .
راستی عکسهای 3*4 شون هم قشنگ شده . باباشون که خیلی ذوق کرد آخه بازم من تنها رفتم عکس بگیریم البته با مامانم.