گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

درمانگاه 5 نفره

1393/6/29 17:36
202 بازدید
اشتراک گذاری

گاه و بی گاه پیش می آمد که ذابراتون کنم گل پسرا.

گاهی شب ... گاهی نیمه شب.

از ضعف ، از خستگی ، از ناراحتی ، از جوش و حرص زیادی ، و خلاصه از حساسیت زیادی که روی شما داشتم.

می رفتم درمانگاه دکتری و آمپولی و ... چون کسی هم نزدیکمون نبود بیاد پیش شما و بابا هم نه می تونست اجازه بده من تنها برم حتی با آژانس و نه می تونست شما را تنها بگذاره همه حاظر می شدیم من توی ماشین می شستم و بابا یکی یک می آوردتون تو ماشین و باهم می رفتیم درمانگاه بابا شما را توی ماشین نگه می داشتن و من تنها می رفتم تو اونم تو حالی که خیلی نیاز داشتم یکی زیر بغلم را بگیره که نیافتم.

از دارو گیاهی گرفته تا قرص های تقویتی تا غذاهایی که مامان بزرگ و مامانه می فرستادن تا من کم نیارم.

اما گاهی غذا هم توی یخچال بود من وقت خوردن یا نای خوردن نداشتم ...

بابا عصبانی می شد حق هم داشت با این همه کار و این همه وقت کم باید نگران من هم می شد.

از همه عذر می خوام . از بابا و پسرا...

یادم هست یک بار هوا خیلی هم گرم نبود و بابا توی ماشین اگر ارشیا را باد نمی زد بچه گریه می کرد.ارشیا اصلا طاقت گرما را نداشت. اگر کولر روشن می شد بقیه سرما می خوردن.

بلاخره اون روزها را هم پشت سر گذاشتیم و من هم بهتر یاد گرفتم چطور مادری کنم. البته شیش دنگ شیش دنگ نیست. ولی در حد توان دیگه خندونک...

پسندها (1)

نظرات (0)