گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

ختنه آقا پسرا

1393/6/29 14:32
398 بازدید
اشتراک گذاری

دو و نیم ماه که شدین دیگه دیدیم وزنتون مناسب برای ختنه هست، اوایل آبان بود .

سه بار رفتیم تا سر گرفت .

اولین بار با مامان بزرگ رفتیم دکتر کارش تمام شده بود رفته بود .

دومین بار با مامان بزرگ رفتیم دکتر نوبت هاش تماشده بود نوبت نداد.

سومین بار با مامان و مامانه رفتیم قبلش هم دختر عمو افسانه وقت گرفته بود . خیلی معطل شدیم اما پسرای خوبی بودین.

بعضی بچه ها بودن آنقدر گریه می کردن که از مامانشون قندآب می خواستن. خیلی استرس داشتم می رفتم پیش مامانشون با هاشون صحبت می کردم .

با خودم می گفتم پسرای من چی می شن اما دکتر گفت از خیلی از بچه ها آروم تر بودن.

سه تایی با بابا رفتین تو اتاق مامان ها را راه نمی دادن . دکتر ازتون عکس گرفت. 

خیلی نگران ارسلان بودم با اونکه خیلی بچه آرومی بود اما اوایل که از بیمارستان ترخیص شده بود خیلی عصبی بود و با کوچکترین صدایی می پرید و گریه می کرد. اما بابا گفت موقع ختنه که گریه نکردی حتی موقع بی حس کردن هم گریه نکردی...

خدا را به خاطر همه مهربانی هاش شکر .

یادم هست اول حلقه ارشیا افتاد . دکتر گفته بود روزی چند بار بشورینشون . نصف شب بود که ارشیا را خواستم عوض کنم گفتم برم بشورمش که حلقه اش افتاد منم که بی تجربه ترسوخیلی ترسیدم آمدم بابا را بیدار کردم گفتم گیج خواب بودم نمی دونم دستم به حلقه گیر کرده یا چی شده حلقش درآمده بیا درستش کن بابا هم خندید گفت افتاده نترس.

ارشیا 5 روزه و اردلان ارسلان 7 روزه افتاد.

بعدشم ویروس گرفتین اسهال شدین که مامانه به دادم رسید . چنان بود که بالا سرتون گریه می کردم اما خدا به وسیله بنده های خوبش به دادمون رسید و عرقی که لپه ایان بهمون داد تأثیر کرد و خوب شدین . 

زن عمو مهسا هم تا جایی که می تونست  کمک کرد .

روزای سختی بود اما گذشت.

شکر فقط شکر.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)