شیطنتهای ارشیا
ارشیا خیلی پر انرژی هست و همیشه باعث خنده می شه.
یه روز به ارشیا لیوان آب را دادم بخوره اونم برد توی پزیرایی و ریخت روی فرش ، ارسلان هم بدو بدو خواست یه دستمال ببره خشک کنه که از قرار یه زیر پوش که می خواستم بندازم دور را برداشت من این زیر پوش را موقع بارداریم استفاده می کردم چون نخ بود و بدن من هم فوق العاده حساس شده بود. بعد ارشیا هممون را خندوند هر چی هم می گفتم واستا یه عکس یادگاری بندازم می دوید و می خندید. اون ماهنامه بابام هست که زده زیر بغلش و داره ادای باباش را در میاره مثلا داره میره بیرون.
اردلان هم مات و مبهوت این شیطون بلا و من شده بود...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی