ارشیا
ارشیای من دوباره خودت شدی . همون ارشیای مهربون خیلی بغلم میای و با خنده دلت می خواد باهات بازی کنم وقتی داداشیها روی زمین دراز کشیدن و غلغلکشون میدم شما هم میای پیششون دراز می کشی که هر سه تاییتون را غلغلک بدم بخندیم. خیلی بغلم میای و اداهای با مزه و خنده داری در میاری و باعث خنده ما سه تا می شی.
قدت بلندتر شده گلم. دیگه درهارا باز می کنی . بوسیدن را هم در هوا انجام می دی اما هنوز نمی تونی روی صورت درست بوس کنی. رقصیدنت هم پیشرفت جالبی داشته تو که قبلا دستت را بالای سرت می گرفتی و دور خودت می چرخیدی یا خیلی کوتاه بالا پایین می رفتی حالا دستات را هم از مچ حالت رقص می چرخونی و بشکن هم که قبلا هم می زدی ولی خیلی با نمک شدی گلم.
فدات شم که خودت را برای من لوس می کنی. از وقتی که از خونه مامانه اومدی تازگی دوباره صمیمتمون برگشته . این مدت خودت را از بغلم می نداختی و مدام عصبی بودی و داداشهارا گاز می گرفتی و میزدی البته من هم بی نصیب نبودم و غذا خوب نمی خورد. فکر کنم از من ناراحت بودی یا شایدم قهر بودی اما الآن دیگه حتی دوست داری بغلم بخوابی و بی دلیل می بوسیم. جیگر طلای منی عزیزم.