پیشرفت پروژه
خیلی سخت نگرفتم اما با توجه به تحقیقات انجام شده شما آمادگیش را دارین.
وقتی توی آشپزخونه هستم ، شما دوتا (اردلان و ارسلان) هم با من هستین و از کمر لخت می کنم و یکم می ذارم روی قصری و بقیه ش را هم بازی می کنین و آموزش می بینین و منم با خیال راحت به کارهای آشپزخونه می رسم . البته آشپزخونه چون اپن نیست خوب گرمه .
دیگه خبری هم از کنجکاوی زمان تعویض پوشک نیست براتون عادی شده و موقع تعویض پوشک می گم دستا بالا شما هم دستتون را می برین بالای سرتون.
از شورت آموزشی چسبی هم گاهی استفاده می کنم. گاهی هم توی خونه از کمر لخت هستین و آموزش می بینین .
نتیجش این شد که جیش را به لحجه خودتون می گین و شلوارتون را می کشین جلو. اما وقت می پرسم بدون توجه به اینکه دستشویی کردین یا نه فقط می گین که منظورم را می فهمین .
خیلی ها می گن زوده .
مامانه (مادرشوهرم) می گن پی دو سالگی را به تنت به مال.
مامانم می گن تا سه چهارماهی طول می کشه . البته داداشم از شش ماهگی منظورش را می رسونده و دیگه کهنش را خیس نمی کرده .
ولی خدا بزرگه به من هم صبر عاجل عنایت می فرماید ان شاءالله و البته به دعای دوستان مهربونم.
برامون دعا کنین .
ولی خیلی سخت نمی گیرم از جمعه که آموزش متوقف شده چون حریف سه تاییشون نمی شم اما تا عید اگر آشنا هم بشن پیشرفت خوبی هست حالا آموزش کامل باشه توی گرما.