ارسلان عزیزم
پسر صبور من خیلی شر شده ها سر دسته بچه ها شمایید قربون قد و بالات بره مادر
از دیوار راست هم بالا می ری خونمون از دست شما مثل سنگر شده همه جا به جای کیسه شن پر از بالشت و تشک و پتو شده آخه فدات شم مامان چقدر بلایی ولی خیلی هم دل نازکی اول از همه شما شروع کردی به قهر کردن و البته رقصیدن و البته دست زدن و دندان در آوردن خوش خوراک هستی و صبور و خوب شبیه بابا...
عاشق کلاغ کلاغه هستی مثل داداشی ها
حسودی مادر خیلی ... از همه بغلی تر و کلا دوست داری روی پا بشینی و یا دراز بکشی و به هر نحوی بغل باشی خود کفا هم هستی خودت میای بغل ما جایت را پیدا می کنی.
عاشق خنده هات هستم مامان جان.
وقتی ارسلان هواپیما می شه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی