گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

چطور وقت می کنی ... ؟

1393/11/2 3:23
224 بازدید
اشتراک گذاری

چطور وقت می کنی وبلاگت را آپ کنی؟

چطور وقت می کنی بافتنی ببافی؟

چطور وقت می کنی به خودت برسی؟

چطور وقت می کنی آشپزی کنی؟

چطور وقت می کنی به خونه و کارهاش رسیدگی کنی؟

چطور وقت می کنی ....

همیشه همه از این سوالها می پرسن شاید خدایی که این روزها را برای من رقم زده داشته من را براش آماده می کرده. من قبلا خیلی پر فعالیت بودم . شاغل بودم و کارهای خونه هم که همیشه هست و غیر از اینها بافتنی هم می بافتم و گل چینی(البته بیشتر قبل از خونه دار شدنم در کنار کار و تحصیل گل می ساختم).

این مطلب را برای این نوشتم که عکس کلاهها را توی پست قبل گذاشتم و می دونستم خیلی از این نظرها این باشه که کی وقت کردی ببافی؟

من اونقدر پر تلاش بودم که الآن اگر کاری جز بچه داری نکنم فکر می کنم داره عمرم هدر می ره.

مهندس کامپیوترم اما نه از اون مهندسها که همیشه می بینین. درسته از سخت افزار اندازه خیلی ها سر در نمیارم اما مهندس نرم افزارم . از طراحی سایت و پرتال گرفته تا برنامه نویسی اپلیکیشن و نرم افزار حسابداری. برای همینه که می گم خیلی نمی بینین چون با مشتری در ارتباط نیستم مگر اینکه سفارش کار داشته باشم. بعضی ها می پرسن کارت سر جاش هست یعنی می تونی دوباره برگردی که می گم من همین الآن هم سر کارم اونم 24 ساعتهخندونک. چنان رزومه ای دارم که به راحتی دوباره شاغل بشم ما دوست نداریم بچه هامون را کس دیگه ای بزرگ کنه و خودمون کارهایی انجام بدیم که در برابر نیاز بچه به ما بی اهمیته.

الآن دیگه حتی وقت نکردم برای فروشگاه داداشم یه فروشگاه اینترنتی راه بندازم و شرمندشم.

من عاشق برنامه نویسی هستم و نمی تونم از کامپیوتر دور بمونم و باید یه جوری با این دوست سالهای سال ارتباط داشته باشم.

عاشق بافتنی و گلسازی و البته آشپزی هم هستم. 

خوابم کمه و بیشتر وقتها خسته هستم اما اونقدر انرژی دارم که پنهانش کنم در صورتی که قبلا روی خواب اونم خواب شب خیلی حساس بودم . اما از اول هم عادت به خواب روزانه نداشتم.

بیشتر وقتها هم مثل همین الآن با وجود خونه ساکت و بچه های خواب من از فرط خستگی بی خواب شدم در صورتی که قبل از خواب بچه ها به زور خودم را نگه  داشتم که خوابم نبره. می ترسم به کار خونه برسم بچه ها را بیدار کنم برای همین یه جور دیگه سر گرم می شم. گاهی نت گاهی میل بافتنی گاهی وبگردی .

شایدم این انرژی ارثی هست . چون مامانم هم همینطوری بودن و هستن . حتی جلوی تلویزیون هم نمی تونن بیکار باشن و باید یه کاری بکنن تا زمانشون هدر نره.

پسندها (12)

نظرات (14)

مامی حنان جون
2 بهمن 93 9:28
سلام عزیزم.هزاران آفرینخسته نباشی مادر نمونه.خداقوت.خوشم میاد مثل خودمی .حتی تا نیمه های شب هم شده وب پسرمو آپ میکنم.مامادرها فقط میتونیم ازخودمون بزنیم و فداکاری کنیم.خسسسسسسسسته نباشی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم. ما مامانا میدونیم چقدر محکم و قوی هستیم.
مامان(سیدحسین )
2 بهمن 93 11:44
خسته نباشیدبه مامان مهربون وزحمت کش که واسه عزیزانش همه سختی هاروبه جون می خره،آفرین
مامانی
2 بهمن 93 18:11
سلام گلم خدا قوت....قربون تو مامان زحمت کش برم گل پسرهای خوشگلمو ببوس
مامان ریحانه
2 بهمن 93 19:09
به به پس ما یه خانم مهندس داشتیم و خبر نداشتیم عزیزم آفرین به اینهمه پشتکار واقعا خسته نباشی به سلامتی بچه ها بزرگتر میشن و می تونی دوباره کار مورد علاقتو انجام بدی ایشاالله همیشه صحیح و سلامت باشی گلم در کنار بچه های نازت ببووووووووووس روی ماهشونو
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم قصدم خودستایی نبود فقط علت این همه انرژیم را گفتم.
مامان منصوره
3 بهمن 93 13:47
خدا قوت عزیزم انشالله همیشه سالم و تندرست باشید
مامانی علی
3 بهمن 93 15:16
سلام مرضیه جان پس خدا میدونست برای همین بهت ۳قلو داد اونم پسر عزیزم همیشه موفق باشی و من همیشه از صبر و حوصلت به دوستام میگم که با این که ۳قلو داری اما بازم مامان نمونه ای
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
نظر لطفتونه. زمانه آدم را صبور و آروم می کنه
مامان ریحانه
3 بهمن 93 20:06
مننننننننننننننننن رمز می خوام
مامانی علی
4 بهمن 93 2:34
عزیزم رمز
زیــنب (مامان)
5 بهمن 93 0:16
سلام عزیزم الهی من واقعا"تحسینت میکنم و از دوستی با شما وگل پسرات خوشحالم امیدوارم همیشه تنت سالم وپر انرژی باشی
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
شما خیلی محبت دارین ما هم شما را خیلی دوست داریم.
زیــنب (مامان)
5 بهمن 93 0:17
عزیزم لطفا"رمزت رو هم بهم بده مرسی
عباس پدر مهربان
5 بهمن 93 9:03
سلام امید وارم همیشه پر از انرژی باشید و فرزندانتان قدر محبتهای شما را بدانند و بزرگ شدن کمتر شلوغی بکنند . من با اجازه لینکتون میکنم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
ممنونم. لطف می کنین. من هم لینک می کنم.
مامان مبینا
6 بهمن 93 15:39
افررررررررررررررررررررررین مامان خانم مهندس واقعا تحسینت میکنم
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
نظر لطفتونه.
مامان آروین(مهناز )
7 بهمن 93 12:05
سلام مرضیه جون الان که اومدم به وبتون سر زدم دیدم چند تا پست گذاشتین که من نخوندم با خودم گفتم چطوری وقت میکنه با این 3 قلوهای شیطون و دوست داشتنی تا رسیدم به این پستت واقعا مادر نمونه ای هستی عزیزم من اصلا تحمل اینهمه کار رو ندارم یعنی اصلا در توانم نیست اینقدر زود خسته میشم که نگو همه بهم میگن خیلی ضعیفم... ببوس روی ماهشون رو
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
مرسی عزیزم. هر کسی را با خودش باید مقایسه کنیم نه با خودمون. شما هم در مقایسه با دیگران شاید اینجوری به نظر بیای اما در مقایسه با خودتون چی ؟
مامان
11 بهمن 93 11:42
سلام مامانی مهربون خوشحالم که هروقت میام وبتون سرحالی و من با خوندن حرفات سعی میکنم در برابر شیطنت های پرهامی صبورتر باشم.
مرضیه(مامان 3جوجه طلایی)
پاسخ
خدا را شکر که ما را قابل دونست وسیله افزایش صبر بقیه باشیم.