گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 16 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

یه روز عادی تو خونه ما

  .: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 9 ماه و 1 روز سن دارد :.   صبح بیدار شدین رفتین حیاط تا من غذا گذاشتم همه خاک باغچه را تو حیاط رو پله ورودی ریختین جیپاتونم بردین روشون پر خاک کردین منم عصبانی شدم بردمتون حمام غذام را به مامانم سپردم غذام هم سوخت  بعد از حمام رفتم حیاط را بشورم مهتابی را خورد کردین وسط اتاق     بردمتون خونه مامانم خوابوندم آمدم مهتابی را جارو کردم مامانم گفت بیا جیش کردن منم میرم کلاسم دیر شده دیگه چهارتایی رفتیم بالا فرش را آبکشی کردم و روفرشی را آوردم پایین نم کرم تا غذا دادم بهتون  بعد رفتیم با هم روفرشی را شستیمش جیگرم را خون کردین اینقدر از زیرش رد ...
26 ارديبهشت 1395

شیرین زبونی بچه ها

  .: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه و 28 روز سن دارد :. اردلان صدام میکنه مان جون و به باباش هم میگه باباجون ولی با یه نازی ارسلان همیشه میگه مامان جون و بابا باباتون دعواتون میکنه میگه بشینین رو مبل برای اینکه کم نیارین میگین سرت را میشکنم کیف کنی کلت را میشکنم کیف کنی میگم اردلان چپه تلویزیون نگاه نکن ارسلان میگه  دوست داره چپه نگاه کنه اردلان را دعوا کردم گریه کنان رفته پیش مامانم بهشون گفته مامانو با چوب بزن ، محکم بزن ارشیا یاد گرفته محکم بوس کنه بعدشم میگه  محکم بود بابام که از فوضولیهاشون خسته میشه میگه برین خونتون(به شوخی تا یکمی حواسشون پرت بشه) بچه ها هم میگن&nb...
21 ارديبهشت 1395

گردش 5شنبه

  .: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه و 23 روز سن دارد :.   نهار رفتیم پارک وکیل آباد و آب بازی   بعدشم به قول بچه ها رفتیم پیش کواک کواکا بستنی خوردیم ...
16 ارديبهشت 1395

پیشرفت بچه ها

روز به روز بزرگ و بزرگتر میشین می دونم تا ازدواجتون من مهمترین زن زندگیتون هستم ، بعدشم وابستگی و محبت هست اما اولویت فرق می کنه . می دونم یه 25 ، 30 سالی هست که با هم هستیم شایدم کمتر شاید دانشگاه شهر دیگه ای باشین ولی ... کوتاهه خیلی کوتاه ... یه چند سال دیگه به من وابسته هستین بعد کاملا مستقل می شین ، شایدم غرورتون اونقدر بشه که دیگه با من درد دلم نکنین شاید خجالت بکشین با من تو خیابون راه برین ، شاید دیگه دوست نداشته باشین با من برین کافی شاپ همه با خانومهای جوان میرن ، شاید دیگه پارک که هیچ مسافرتم با من نیاین براتون خسته کننده بشم . پس از امروز لذت میبرم. امروز که دیگه راحت می تونم باهاتون بیرون برم همه میگن بچه های حر...
13 ارديبهشت 1395

اولین گردش چهار نفره

  .: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه و 20 روز سن دارد :. اولین باری بود که با سه تاییتون میرفتم پارک ملت با دوستان دوران کاردانیم قرار گذاشتیم همدیگه را ببینیم البته بارون بهاری شروع شد و کار به جایی رسید که من با چادر و مانتوی خیس برگشتم خونه اما به شما کاپشن پوشوندم من عاشق بارونم برای همین از این دورهمی دست نکشیدم ولی خیلی ها نیامدن ما نیم ساعتی بازی کردیم تا بقیه را دیدیم دیدار کوتاهی بود ولی خوش گذشت       ...
13 ارديبهشت 1395

شیرین زبونی بچه ها

  .: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه و 20 روز سن دارد :. خیلی دوست داشتنی شدین خیلی هم وابسته به من ولی اگه یکی را پیش عزیزجون بگذارم و با دوتای دیگه بریم دکتر دیگه وقتی هم برگردیم نمیاد پایین اگه چیزی نگم تا شب هم همونجا می مونه ایام عید بابا نهار میامد خونه شما هم تازه غذا خورده بودین بابا ساعت 3 میامد برای نهار شما دیر بود بعد به بابا می گفتین مامان نهار نداده میامدین تو چشمای من نگاه می کردین می گفتین نهار نخوردیم نهار ندادی   بابا زنگ خونه را زد من نماز می خوندم شما هم در را باز نکردین بابا آمده خونه به ارسلان میگه چرا در را باز نکردی میگه آره باز نکردم دیشب ارسلان رفت خونه عزیز جون می گفته ...
13 ارديبهشت 1395

بدون عنوان

  .: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه و 16 روز سن دارد :. من با تو خوشم تو خوشی با دل من                      از دست منو تو غصه ها خسته میشن امروز با مامانم رفتیم خونه دوست قدیمیش مهمونی و بعد حرم  دومین بار بود که بچه ها حرم را می دیدن هر دوبار هم به لطف مامانم مامانم رفت برای نماز جماعت ظهر و من کنار بچه ها زیارت می خوندم ، بچه ها هم خسته شده بودن ، زیارتنامه که به نیمه نرسیده بود ارشیا گفت عزیز جون کجاست؟ من از همه جا بی خبر برای اینکه بهانه نگیره گفتم رفته جیش کنه. اینو گفتم بلا گفتم ، ارشیا گفت جیش دارم  منم تو زیرزمین حرم گفتم نریزه ،...
10 ارديبهشت 1395

تولد بابام

  .: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 8 ماه و 10 روز سن دارد :. امسال بابام 66 ساله شد و مامانم 60 ساله ، همسرم 33 ساله ، من 30 ساله وبچه ها 3 ساله میشن برای مامانم با ماهگرد بچه ها یه کیک پختم و برای پدر جشن هم گرفتیم چون دقیقا روز پدر تولد بابام بود و اسم بابام هم علی . بابام هیچوقت اجازه نمیدن براشون کادو بخریم ولی ما هرسال یه جوری هدیه ای برای تشکر می خریم و امسال چون ذوق مارو دیدن دیگه زیاد انکار نکردن و نیاز نبود زیاد ما اسرار کنیم. برای بابا و همسر و بچه ها کادو گرفتیم دور هم شاد بودیم.   ...
3 ارديبهشت 1395

این روزهای عید

.: گل پسرا قند عسلا تا این لحظه ، 2 سال و 7 ماه و 28 روز سن دارد :. بچه ها آماده و منتظر مهمون عکس بچه ها با بچه های مهمونامون که برادرهایم بودن آماده رفتن به مهمونی اینم عکسای دیروز و اولین گردش بهاریمون در بیستمین روز بهار ...
21 فروردين 1395